شناخت کاربرد مدل آیدا (AIDA) در بازاریابی اینترنتی
همان طور که سطور بالا اشاره شد، هر زمان از بازاریابی و مارکتینگ حرف میزنیم، وجود استراتژی و پلن بیش از هر چیزی خودنمایی میکند. انگار که کل پروسه بازاریابی، همان استراتژی و پس از آن برنامهریزیاش است! داشتم این جمله را با خودم میگفتم که به این نتیجه رسیدم پیش از ادامه بحثهایمان در رابطه با بازاریابی اینترنتی، ابتدا به سراغ یک موضوع مهم در مرحله استراتژی بروم.
مدل آیدا (AIDA) چیست؟
ما در بازاریابی مدلهای مختلفی داریم که گاهی اوقات حین صحبت با مشتریان یا دوستان به آنها ارجاع میدهیم. یکی از این مدلها، مدل AIDA است. AIDA در واقع یک قیف (Funnel) است که به ما کمک میکند تا ببینیم مشتری در چه مرحلهای از فرایند فروش قرار دارد و یا مراحل خرید کاربر را راحتتر توصیف کنیم.
قیف AIDA:
۱- Awareness: اگر یک فروشگاه اینترنتی که میوه میفروشد را فرض کنیم، کاربرانی که از طریق موتورهای جستوجو، یا تبلیغات و یا هرچیز دیگری فقط وارد سایت شدهاند یا دیدهاند که میشود میوه را هم بهصورت آنلاین خرید، در این مرحله قرار میگیرند.
در واقع مرحله Awareness، مرحلهایست که کاربران و مشتریان آینده شما با شما آشنا میشوند. اصلا میفهمند که شما وجود دارید. این اطلاعرسانی میتواند از طریق یک پست وبلاگ صورت بگیرد، یک بیلبورد، یک بنر در یک سایت خبری و هرچیزی که باعث شود کاربر شما را بشناسد. First Impression و اولین ارتباط شما با مشتری آیندهتان در این مرحله رقم میخورد.
۲- Interest: پس از مرحله اول یعنی Awareness و اطلاعیافتن، به مرحلهای میرسیم که کاربر احساس بهتری به نسبت محصول شما پیدا کرده است. در مرحله اول، کاربر فقط شما را شناخت و هیچ حسی به شما ندارد؛ اما در این مرحله او حس خوبی به نسبت شما پیدا کرده است و احتمال این که وارد بقیه مراحل قیف شود بیشتر است.
ممکن است اگر ۱۰۰۰ کاربر با محصول شما در مرحله قبلی آشنا شده باشند، تنها ۱۰۰ نفر آنها وارد مرحله بعدی شوند. دقت کنید که هرچه به سطوح پایین آیدا نزدیک میشویم، تعداد مشتریان کمتر میشود.
۳- Decision/Desire: حالا که کاربر با محصول و شرکت شما آشنا شد و به آنها علاقه نشان داد، وارد مرحله تصمیمگیری میشود. اینجا جاییست که باید به یاری کاربر شتافت! برای او محتوایی در نظر گرفت که او را مجاب به خرید از شما (انجام کار خواسته شده در مرحله اکشن) کند.
در این مرحله کاربر میداند که به محصول شما نیاز/علاقه دارد؛ اما هنوز نتوانسته تصمیم نهایی را بگیرد. اینجاست که باید تواناییهای خود را بیش از هر جای دیگر به کار بگیرید و نگذارید مشتریای که با کلی زحمت به سمت Action قیف کشاندهاید، از دست برود.
۴- Action: اینجا جاییست که تمامی زحمات شما در مراحل مختلف مارکتینگ و بازاریابیتان به نتیجه مینشیند و کاربر خرید نهایی (یا عملی که باید انجام میداد) را انجام میدهد.
چگونه از آن در بازاریابی اینترنتی استفاده کنیم؟
مدل قیف آیدا میتواند یکی از رفرنسها و مراجع شما در تمامی تصمیمگیریهای استراتژیکتان باشد. در واقع اگر کار بازاریابی و تولید محتوا میکنید، باید برای هر چهار مرحله محتوا تولید کنید. در هر مرحله با استفاده از منابع محتوایی مختلف (Asset) به یاری مشتری بشتابید و راه رسیدن به Action را به او نشان دهید. (البته کاربر خودش به سمت Action حرکت نمیکند، باید او را جذب کنید.)
۱- Awareness: وبلاگ شما میتواند طبقه اول قیفتان باشد. تا حد ممکن بالای قیف را پر کنید. مشتریان مرحله به مرحله فیلتر میشوند و آنهایی که واقعا مشتری کسب و کار شما هستند به مرحله Actionn میرسند.
میتوانید از تبلیغات بنری برای ایجاد آشنایی و Awareness استفاده کنید. یا کمپینهایی را آغاز کنید که نامتان را به گوش افرادی که تابهحال از وجود شما خبر نداشتهاند، برسد.
۲- Interest: سعی کنید با آمادهسازی محتواهایی که قشر علاقمند به محصول/سرویستان را هدف گرفته است، مشتریان را از این مرحله به سمت action عبور دهید. در واقع این مرحله، مرحلهایست که شما باید برروید.
۳- Desire/Decision: نظرات مشتریان را جمع کردهاید یا نمونه موفق کارتان را مستند کردهاید؟ اینجا محتواهای اینچنینی به دردتان میخورند! دلشوره کاربر را از بین ببرید. به او اطمینان بدهید که شما بهترین گزینه هستید و او را تشویق کنید که به سراغ Actionn برود.
۴- ACTION: تا میتوانید این مرحله را سادهسازی کنید. تا میتوانید به کاربر اجازه دهید با پر کردن تنها چند فیلد محصول شما را تهیه کند یا با شما تماس بگیرد. او هم شما را میشناسد؛ هم به محصول شما علاقه نشان داده است و هم مطمئن شده که گزینه مناسبی هستید. او را هرگز با فرمهای طولانی و بیربط ناامید نکنید.
امیدوارم این نوشته هرچند کوتاه بتواند به شما کمک کند تا بتوانید قیف را برای کسبوکار خودتان ترسیم کنید. بدانید که مشتری شما در حال حاضر در چه مرحلهای است و چگونه میخواهد در قیف حرکت کند.
کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت .افزایش فروش اینترنتی . بازاریابی . بازاریابی اینترنتی . خرید اینترنتی . فرآیند فروش . کاربر . کسب و کار . مدل ایدا . مشتری
تاثیر برونسپاری بازاریابی دیجیتال در کسب و کارهای کوچک و افزایش کسب درآمد
با اینکه به نظر میرسد بهترین راه برای راهاندازی و مدیریت یک کمپین بازاریابی دیجیتال، داشتن یک تیم مجرب درون سازمان باشد اما گاهی اوقات این روش میتواند منجر به موفقیت نشده و دست و پا گیر هم باشد. در دنیای امروز که تکنولوژی مدام در حال پیشرفت است، برونسپاری بازاریابی دیجیتال به متخصصان این حوزه، روز به روز بیشتر رایج شده است.اگر شما هم قصد برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال در کسب و کار خود را دارید، در ادامه چند دلیل برایتان آوردهایم که چرا این کار میتواند مفید باشد.
۱.برونسپاری به شما اجازه میدهد به افراد بسیار مجربتری دسترسی داشته باشید
با برونسپاری درواقع شما به یک گروه کاملا حرفهای و آموزش دیده در زمینه بازاریابی دسترسی خواهید داشت. در زمینه مارکتینگ و بازاریابی، شاخههای مختلفی وجود دارد. از طراحیهای گرافیکی گرفته تا ساختن یک اپلیکیشن و همینطور کمپینهای شبکههای اجتماعی که هر کدام نیازمند دانش به خصوصی است که اکثریت افراد حاضر در زمینه بازاریابی، در تمام این زمینهها سررشته ندارند. این یعنی شما به یک تیم از حرفهایها نیاز دارید که هر کدام از اعضای تیم بتواند بخش مختلفی از بازاریابی دیجیتال شما را دست بگیرد تا به هدف استراتژی بازاریابی خود برسید.
قاعدتا شما میتوانید یک تیم بازاریابی را استخدام کرده و درون شرکت از آنها استفاده کنید اما جمع کردن یک تیم حرفهای که در سطح جهانی دانش بازاریابی دیجیتال داشته باشند و فقط حاضر به کار کردن برای کسب و کار شما باشند، بسیار سخت و دشوار خواهدبود. در واقع شما ممکن است بتوانید نهایت یک یا دو نفر که استعداد بازاریابی خیلی خوبی داشته باشند را استخدام کنید اما قطعا این افراد نمیتوانند در همه زمینهها، بازاریابی دیجیتال کسب و کار شما را پوشش دهند.
اگر شما بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید، شانس این را دارید که بهترین گرافیست، بهترین تولید کننده محتوا و همینطور بهترین ادمین برای مدیریت سایت خود را پیدا کنید. اکثر این افراد با یکدیگر کار نمیکنند و در واقع حتی ممکن است از نظر جغرافیایی، هر یک در گوشهای از دنیا حضور داشته باشد. ولی در نهایت همه آنها میتوانند برای شما روی یک پروژه کار کنند و شما نیز به این ترتیب از مهارت، دانش و تجربه آنها نهایت استفاده را ببرید.
۲.صرفهجویی در هزینه با برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال
به طور کلی شما با برونسپاری کردن دیجیتال مارکتینگ، در هزینههای خود صرفهجویی خواهید کرد. احتمالا به دلیل برونسپاری کردن بخش بازاریابی دیجیتال، افرادی که برای اینکار پیدا خواهید کرد حقوق بالایی از شما طلب خواهند کرد. چرا که طبیعتا شما سراغ بهترین افراد حاضر در این زمینه رفتهاید اما جالب است بدانید با وجود درخواست حقوق بالا نسبت به نیروهای داخلی، همچنان شما در هزینههای کلی صرفه جویی خواهیدکرد.
برای مثال لازم نیست برای این افراد بیمه تامین کنید یا در زمان مرخصی برایشان حقوق رد کنید. حتی لازم نیست همچون نیروهای درون شرکت، برای این افراد نیز کلاسهای خصوصی جهت آشنایی با جدیدترین تکنولوژیها و روشهای موجود برگزار کنید. همچنین لازم نیست برای این افراد کامپیوتر یا تجهیزات تهیه کنید تا پروژه را به شما تحویل دهند. اینها همه هزینههایی هستند که عموما برای نیروهای درون شرکت خود باید پرداخت کنید اما با برونسپاری کردن پروژههایی همچون بازاریابی دیجیتال، از این هزینهها آسوده خواهیدبود.
۳.با برونسپاری کردن بازاریابی، روی کسب و کار خود بیشتر تمرکز کنید
شما وقت و انرژی بیشتری برای تمرکز روی کسب و کار اصلی شرکت خواهید داشت. بیزنس شما بازاریابی دیجیتال نیست و کارمندانتان هم بازاریاب حوزه دیجیتال نیستند. اگر شما تیم بازاریابی را درون شرکت داشته باشید، بدون شک آنها روی دیگر کارمندانتان تاثیر گذار خواهند بود و ناچارا آنها را هم وارد وادی بازاریابی میکنند. اساسا کارمندان شما بلد نیستند چطور بازاریابی کنند و تلاش آنها برای کمک به تیم دیجیتال مارکتینگ نه تنها نمیتواند مفید باشد، بلکه وقتگیر هم بوده و روند توسعه کسب و کار شما را کند میکند. حتی اگر در بخش دیگری از شرکت مشکلی به وجود بیاید، این موضوع میتواند روی تیم بازاریابی حاضر در شرکت هم تاثیر گذار باشد و آنها را از هدف اصلی دور کند. با این اوصاف به سادگی میتوانید با برونسپاری کردن بخش بازاریابی، از هدر رفتن وقت و انرژی کارمندان حاضر در شرکت جلوگیری کنید.
اکثر کسب و کارهای کوچک فکر میکنند که به تنهایی میتوانند تمام کارها را خودشان انجام دهند در صورتی که گاهی اوقات بهتر است روی درآمدزایی تمرکز بیشتری داشته باشند تا تسکهای روزانه بازریابی! بازاریابهای حرفهای میتوانند تمامی نیاز آنها در این زمینه را به خوبی پاسخگو باشند و خروجی بسیار بهتر از افراد آموزش ندیده حاضر در شرکت ارائه دهند. زمانی که شما کارهای بازاریابی شرکت خود را برونسپاری کرده و به افراد حرفهای واگذار میکنید، کیفیت کار شما بدون از بین رفتن تمرکزتان روی دیگر بخشهای کسب و کار، بالا میرود و در عین حال، هم خود شما و هم کارمندانتان، در بخشی که بهترین هستید فعالیت خواهیدکرد.
اگر در حال حاضر با این تصمیم رو به رو شدهاید که بخش مارکتینگ و مخصوصا بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید یا نه، باید منابع و هزینههای کسب و کار خود را مرور کنید. اگر فکر میکنید کارمندان شما با تمرکز روی بیزنس اصلی شرکت موفقتر خواهندبود، پس بهتر است سراغ بهترینهای بازاریابی برای برونسپاری کردن این بخش از کسب و کار خود بروید.
کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی . بازاریابی دیجیتال . برونسپاری . رشد کسب و کار . کسب و کار کوچک
شیوه پیشرفت و کسب درآمد کمپانی سامسونگ
سامسونگ یک کمپانی خوشه ای و چندملیتی است که دفتر مرکزی آن در شهر سئول، پایتخت کره جنوبی واقع شده. این کمپانی، کسب و کارهای متعددی را تحت نام برند خود اداره می کند. سامسونگ توسط لی بیونگ-چول در سال ۱۹۳۸ تاسیس شد. در طول سه دهه، این شرکت در حوزههای مختلف از جمله فرآوری مواد غذایی، تولید پارچه، بیمه، ایمنی و خرده فروشی بوده است.
این شرکت از اواخر دهه ۶۰ میلادی وارد صنعت الکترونیک شد. با مرگ لی در سال ۱۹۸۷، سامسونگ به چهار گروه کسب و کاری تقسیم بندی شد که شامل Samsung Group، Shinsegae Group، CJ Group وHansol Group می شد. از سال ۱۹۹۰، فعالیتهای خود را به صورت جهانی گسترش داد، به خصوص گوشیهای تلفن همراه این شرکت، منبع اصلی در آمد این کمپانی به شمار میرفت.
سامسونگ تاثیر قابل توجهی در توسعه اقتصادی، سیاسی، رسانه ای و فرهنگی کره جنوبی داشته است. شرکت های زیر مجموعه سامسونگ، بخش زیادی از صادرات این کشور را بر عهده دارد.
تغییر رویکرد در کسب و کار
نظــام کــســب و کــاری سامسونگ، به شدت به بازار کره جنوبی گره خورده بود، همین موضوع آنها را به فکر انداخت که آینده کمپانی خود را در بازارهای جهانی تضمین کنند. سامسونگ نیاز داشت تا خود را دوباره سازی کند. برای این کار، این شرکت باید روی نو آوری تمرکز میکرد. با این رویکرد جدید، سامسونگ تصمیم گرفت نیروی کار خود را نیز تغییر دهد. به محض همگن شدن محیط کار، سامسونگ از افراد خلاقی دعوت به کار کرد که نه تنها به زبان کره ای تسلط نداشتند، بلکه با فرهنگ این کمپانی نیز نا آشنا بودند. از سوی دیگر، کارکنان جوان تر سامسونگ، نسبت به کارکنان مسن تر، منصب های بالا تری به دست آوردند.
طبیعتا تغییرات اعمال شده در سامسونگ، بسیاری را حیرت زده کرد و با انتقادات زیادی نیز همراه بود، اما مدیر عامل سامسونگ تنها راه کلیدی برای موفقیت را تنها در ایجاد این تغییرات میدید. او باور داشت که به زودی، همه شاهد نتایج مثبت این دگرگونیها خواهند شد. او خواستار تجدید نظر در اصول بنیادی شرکت بود و تصمیم داشت به صورت بلند مدت، روی نو آوری، تولید محصولات با کیفیت و ارزش برند سرمایهگذاری کند. از دید مدیر بخش بازاریابی جهانی سامسونگ اریک کیم، سامسونگ به دنبال استراتژیهای جدیدی بود، که بسیاری از آنها با فرهنگ و رویکرد قبلی شرکت در تضاد بودند.
خلاقیت و نو آوری در محصولات دیجیتال
بیشتر ما هنگامی که برند سامسونگ را میبینیم، محصولاتی مانند گوشی تلفن همراه، تلویزیون و پنل های ال. سی. دی را به خاطر خواهیم آورد. زمانی که در سال ۱۹۸۷، لی کان هی، فرزند موسس شرکت، ریاست سامسونگ را بر عهده گرفت، این شرکت طلایهدار بسیاری از بازار های کره بود. با این وجود، با رشد بازار الکترونیک ژاپن، محصولات سامسونگ خارج از کره، کم طرفدار و ارزان بود. برای مقابله با این مشکل، سامسونگ باید راهکار جدیدی پیدا میکرد تا فروش خود را در بازار های خارجی رونق دهد.
در اوایل دهه ۹۰، مصرف کنندگان به فناوری دیجیتال علاقه و توجه نشان دادند و در این زمینه، محصولاتی مانند دوربین، دستگاه های آدیو و سایر کالاهای الکترونیک به آنها معرفی شد. کمپانی های ژاپنی برای استفاده از فناوری های جدید در محصولات خود استقبال نکردند. از این رو، سامسونگ فرصت را غنیمت شمرد و تصمیم گرفت با نو آوری و خلاقیت، بازار دیجیتال را به دست آورد. سرمایهگذاری در حوزه محصولات دیجیتال، تصمیمی پر خطر به نظر میرسید و در عین حال، این کمپانی را از رقبا جدا می کرد.
کیفیت محصول
سامسونگ همیشه سعی داشته که کیفیت محصولات خود را بالا برده و به این منظور از دستگاههای کنترل کیفیت متعددی بهره میبرد. برای مثال، کارگران مختارند تا با دیدن کوچکترین مشکلی، چرخه تولید را متوقف کنند.
یکی از نقاط قوت این کمپانی، انعطاف پذیر بودن آن است. سامسونگ به عنوان یک شرکت بین المللی این امکان را دارد که بهترین منابع مواد خام را شناسایی کرده و بهترین نقاط دنیا را برای سوار کردن و تولید محصولاتش انتخاب کند. سامسونگ ۲۶ کارخانه در سر تا سر دنیا در اختیار دارد، در نتیجه ذاتا برندی شناخته شده در سراسر دنیا به شمار می رود.
از آنجایی که سامسونگ محصولات مختلفی تولید کرده و بازار های متعددی را تحت پوشش دارد، از تمام کارشناسان، فناوری ها و امکانات خود، جهت تولید محصولات بهتر بهره می برد. سامسونگ به عنوان کمپانی یکپارچه، تمام مراحل تولید از مواد خام و تولید محصول، تا رسیدن کالا به دست مصرف کننده را کنترل می کند.
ترویج و پیشبرد محصول
یکی از ویژگی های استراتژی بازاریابی این کمپانی، ترویج و پیشبرد محصول است. سامسونگ از روش های متنوعی به ترویج و معرفی محصولات خود می پردازد، از جمله این روش ها شرکت در گرد همایی های تجاری مرتبط و تولید و توزیع بروشور ها و پوستر ها را می توان نام برد.
اطلاعات مربوط به هر محصول نیز در وب سایت این شرکت قرار داده شده. از سوی دیگر، سامسونگ آگهی برند خود را از طریق اسپانسر شیپی، گسترش می دهد. برای مثال، حمایت مالی از رویداد هایی مثل Royal Windsor Horse و Samsung Open Tennis Tournament، جهت آگاهی برند این شرکت، صورت گرفته است. تمام این روش های ترویج و پیشبرد، جهت حمایت از معرفی یک محصول خاص صورت می گیرد. اگر چه رویکرد های بازاریابی هر محصول با محصول دیگر متفاوت است.
سامسونگ نقش مهمی در توسعه دستگاه های پخش DVD داشته است. گنجایش دستگاه های پخش DVD، ۲۶ بار بیشتر از CD یا CD-ROM بوده، که نشان می دهد کیفیت و انعطاف پذیری محصولات، به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرده است.
استراتژی بازاریابی
در رابطه با نمایشگر های تی. اف. تی، که از فناوری پیشرفته تری نسبت به نمایش گر های سی.آر.تی بهره می برد، سامسونگ بازار بالقوه ای را در میان برخی مصرف کنندگان شناسایی کرد. از جمله آنها کارمندان اداری بودند که به اجبار، مدت زمان طولانی را صرف نگاه کردن به صفحات نمایشگر رایانه می کردند، در نتیجه به صفحه ای بزرگ تر با کیفیت تصویر بالا تر نیاز داشتند.
سامسونگ برای تشویق این دسته از مصرف کنندگانش برای خرید مانیتور های این کمپانی، باید استراتژی بازاریابی اساسی را در پیش می گرفت. با کمک دفتر مرکزی این کمپانی در کره جنوبی، تدابیر خاصی جهت افزایش آگاهی برند، در نظر گرفته شد تا از این طریق مصرف کنندگان، درک مثبت و خوبی نسبت به محصول پیدا کنند. آگهی های تبلیغاتی این کمپانی به شکل هوشمندانه ای، مصرف کنندگان هدف را که بخشی از آنها کارمندان اداری بودند هدف قرار داد.
قیمت خرید نمایشگر های تی. اف. تی در مقایسه با نمایشگر های سی. آر. تی بیشتر بود، اما با پیشرفت فناوری تولید و افزایش رقبای این بخش از بازار، به مرور قیمت این محصول کاهش پیدا کرد.
توسعه محصول جدید
سامسونگ محصول تازه ای را وارد بازار کرد که هم باریک بود و هم از طراحی مبتکرانهای بهره میبرد. این محصول عمدا طوری ساختهشده بود که با بخش های مختلف بازار منطبق شود. قابلیتهای این گوشی جدید، استفاده آن را برای افراد تاجر و زنان گروه سنی ۲۵ تا ۴۴ سال ایده آل کرده بود. این رویکرد با عنوان تقسیم بازار یا تفکیک بازار شناخته می شود.
استراتژیهای بازاریابی گوشیهای تلفن همراه در بازار این محصول متفاوت است. با این حال، استراتژی ترویج و پیشبرد محصول که در جهت شناخت و معرفی برند صورت میگیرد، سطح وسیعی از حمایتهای مالی، از جمله برخی رویدادهای معتبر ورزشی را که در سراسر دنیا اتفاق می افتد طلب میکند. المپیک سیدنی ۲۰۰۰ و مسابقات ژیمناستیک قهرمانی جهان، از جمله رویدادهای مهم و معتبری بود که سامسونگ، حمایت مالی آنها را بر عهده گرفت.
خیلی مهم است که یک کمپانی با استفاده از استراتژی های بازاریابی مرتبط، هر یک از محصولات پورتفولیوی خود را معرفی کند.
کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی آنلاین . استراتژی بازاریابی . بازاریابی . سامسونگ . محصول دیجیتال . مدل کسب و کار . نظام کسب و کار
شناخت تیپ های شخصیتی مشتریان برای کسب درآمد
در کسب و کار برای فروش و کسب درآمد هر کسی با انواع مختلفی از مشتری و خریدار مواجه است که هر کدام سلیقه، نگاه و خواسته متفاوت از دیگری دارد . این تنوع سلیقه به تیپ شخصیتی مشتری بستگی دارد ممکن است یکی ایده ای را جذاب و عالی بداند و دیگری آن را بد و یا نسبت به آن مشکوک باشد این نوع سلیقه کار فروشندگان را سخت کرده و موجب می شود تا برای کسب درآمد و جذب همه مشتریان با تیپ های شخصیتی ممتفاوت برنامه و راهکار مناسبی را در نظر بگیرند و اگر این نگاه را نداشته باشند چه بسا که کارشان با مشکل مواجه شود. این تفاوت تیپ شخصیتی مشتریان در همه جا و هر زمینه ای وجود دارد فرضا برخی فقط میخواهند کلیت موضوع را بدانند درحالی که دیگران ترجیح میدهند از کل جزییات باخبر باشند. برخی با توجه به درک خودشان تصمیم میگیرند و بقیه به گزارشها و آمارها نیاز دارند. راز فروش بیشتر شناختن شخصیت مشتریان احتمالی و منطبق کردن گفتگوها با سبک فکر مخصوص آنها است. در اینجا قصد داریم شیوه فروش به ۵ تیپ شخصیتی مشتریان را معرفی کنیم:
فهمیدن شخصیت مشتریهای احتمالی
پنج عامل شخصیتی بر نحوهی تصمیمگیری مشتریهای شما اثر میگذارد. اگر بتوانید بفهمید که خریدار بالقوه با این معیارها در چه جایگاهی قرار دارد، میتوانید روش خود را با شخصیت مشتری تطبیق دهید و احتمال انجام فروش را بیشتر کنید:
اول، برخی افراد جذب ایدههای جدید میشوند؛ اینها خریداران «متمایل» هستند. مزایای یک محصول یا خدمت، این مشتریها را جذب میکنند چون در آن ایدههای جالبی مییابند. مشتریهای دیگر در برابر چیزهای بدیع مقاومت نشان میدهند؛ اینها خریداران «دور» هستند، آنها بیشتر جلب این میشوند که بدانند پیشنهاد شما چگونه میتواند مسائل آنها را حل کند. برای تشخیص اینکه مشتری شما در کدام گروه قرار میگیرد، از او بپرسید که کدام ویژگی محصول برایش از همه مهمتر است. برای انجام فروش در این تمایز، هم مزایا محصول را بر شمارید هم مشکلاتی که هر مزیت میتواند برطرف کند
دوم، مشتریها در دو دستهی بزرگ تصمیمگیری قرار میگیرند: «خریداران خرگوشی» به سرعت میخواهند به هدفهایشان برسند، این خرگوشها خریدارانی عملگرا هستند، افرادی که به سرعت مشتاق رسیدن به مقاصد خود هستند. «خریداران لاکپشتی» آهنگ حرکت آرام و پیوستهای را ترجیح میدهند. این خریداران منفعل بسیار مواظب و متفکر هستند، قبل از هر عمل کاملا تجزیه و تحلیل میکنند. فهمیدن اینکه مشتری احتمالی شما یک لاکپشت است یا خرگوش به شما اجازه میدهد که از روش درستی استفاده کنید.
سوم، برخی تصمیمگیرندگان«خریداران درونی» هستند، که با شهود و تجربیات شخصی خود برانگیخته میشوند. با خریداران درونی، در یک سطح احساسی ارتباط برقرار کنید و آنها را ترغیب کنید که به خواستههایشان گوش دهند. دیگران «خریداران خارجی» هستند؛ این افراد به دلایل ملموس واکنش نشان میدهند، مانند توصیهنامههای خریداران راضی، تحقیقات و نتایج دستاوردها. دادههای لازم را برای این نوع تصمیمگیرندگان آماده کنید.
چهارم، برخی مردم، خریداران «رویهای» یا «حسابدار» هستند- آنها عاشق روتینها، فرایندها و زمانبندیها هستند. دیگران خریداران «گزینهها» یا «هنرمند» هستند- ترجیح میدهند ذهن خود را پرواز دهند و تخیلی باشند. مشخص کردن اینکه مشتری شما کدام یک از اینها است به شما در انتخاب عبارتهای درست کمک خواهد کرد. به عنوان مثال، وقتی که با یک مشتری از نوع «رویهای» پیشنهادی را مطرح میکنید بر روی روشها و قدمهای لازم تاکید کنید و رویکردی سیستماتیک داشته باشید. اما وقتی با افراد دستهی دیگر صحبت میکنید از کلماتی مانند، «روشهای جایگزین، انتخاب، انعطافپذیری» استفاده کنید. در حالی که در این وادی کار میکنید، به دیدگاه خودتان نیز توجه کنید. به طور کلی فروشندگان رویهای کسانی هستند که از روشهای فروش استاندارد استفاده میکنند و دستهی دیگر افرادی هستند که از سیستماتیک بودن پرهیز میکنند.
پنجم، مشتریهای بالقوه یا «کلی نگر و از دید بالا» هستند و به تصویر کلی توجه دارند، یا اینکه «جز نگر» هستند و به جزئیات توجه میکنند. از مشتریها بپرسید که آیا مشخصات اساسی محصول یا خدمت را میخواهند یا تمام جزئیات مربوطه را نیز میخواهند و ارائهی خود را بر طبق آن درست کنید.
متقاعد کردن
متقاعد کردن مردم برای اینکه از شما بخرند نیازمند یک استراتژی سه قسمتی است:
۱.با زبان خریدار تطبیق پیدا کنید
برخی از مردم «بصری» هستند و اساساً بر آنچه که میبینند تکیه میکنند؛ برخی دیگر «شنیداری» هستند و اطلاعات را با گوش دادن جذب میکنند؛ یا برخی «جنبشی» هستند و با خواندن و لمس کردن اطلاعات را پردازش میکنند.
۲. با «الگوی قطعیت» آنها تطبیق پیدا کنید
وقتی که فهمیدید که مشتریان اطلاعات را چگونه پردازش میکنند، بفهمید که آنها چه میکنند تا با تصمیمی خود را راحت حس کنند. الگوی قطعیت فرایندی است که در طی آن خریداران برای ادامهی مسیر احساس امنیت میکنند. برخی افراد اطلاعات را به سرعت قبول میکنند و عمل میکنند. دیگران باید حرفهای شما را بارها و بارها بشنوند تا بتوانند آمادهی انتخاب شوند.
۳. با معیارهای انتخاب آنها، خود را وقف دهید
معیار مشخصی که خریدار میخواهد تحقق یابد تا بتواند انتخاب خود را انجام دهد، را کشف کنید. سؤالاتی بپرسید و به دقت به جوابها گوش دهید. گفتگو را به سمتی سوق دهید که به دغدغهها و موقعیت مشتری احتمالی اشاره کند.
سؤالات، گوش دادن و مقاصد
سریعترین راه برای فروش، پرسیدن سؤالاتی است که مشکلاتی که محصول یا خدمت شما میتواند برای مشتری برطرف کند را شناسایی کند یا مزایای آن را نشان دهد. وقتی سؤالات شما هدفمند باشد و واکنش احساسیای را برانگیزد، شما و خریدار به عنوان یک تیم خواهید بود، که با هم به دنبال راهحل مناسب برای مشکل خریدار هستید.
بهترین سؤالات دنیا هم بی ثمر خواهد بود اگر واقعاً به پاسخهای مشتری گوش نکنید. خوب گوش دادن باعث میشوند مردم فکر کنند که آنها را به درستی درک میکنید و به آنها اهمیت میدهید و پیوندی ایجاد میکند. راز درست گوش دادن، کنجکاو بودن است. اصول اولیهی گوش دادن درست شامل برقراری تماس بصری، بازتاب کردن حرکات بدن طرف مقابل و استفاده از عباراتی مانند «خب، بعدش چی شد»، «چه جالب»، «ادامه بدهید» است. در پایان گفتههایش با جملهای نشان دهید که گوش دادهاید و هر جا لازم بود سؤالاتی برای روشن شدن بیشتر مطلب بپرسید. به احساسات و هیجانات گوینده گوش دهید.
در هنگام فروش، آیا متوجه میشوید که مخاطبان مکررا از بهانههای یکسانی برای رد کردن محصول یا خدمات شما استفاده میکنند؟ مهمترین مسئلهها را شناسایی کنید. با همکاران و اعضای تیم فروش خود بر روی آنها فکر کنید و مناسبترین واکنشها را مشخص کنید، این واکنشها را با شخصیت و حالت خود تطبیق کنید. هرگز در برابر مخالفتها واکنش تدافعی نشان ندهید و یا اینکه دوباره صرفا مزایای محصول را برشمارید. در عوض، بر احساسهایی که در پشت مخالفت قرار دارند تاکید کنید. نسبت به چیزی که مشتری میخواهد بگوید کنجکاو و علاقهمند باشید. از واکنشهای مناسبی که قبلا آماده کردهاید استفاده کنید.
زبان قدرتمند
فروشندگان حرفهای نسبت به زبانی که به کار میبرند حساس هستند. برخی کلمات به اثر پیام شما شدت میدهند، درحالیکه بقیه از اثر آن میکاهند. در حین یک تماس فروش، سؤالاتی بپرسید که هیجانات مثبتی مانند «شوق و ذوق، همدلی، امید و سورپرایز» در مشتری بالقوه ایجاد کند. از احساسات منفی مانند «ترس، استرس، آزردگی و تحریک و تنفر» دور بمانید. آموختن اینکه چه بگویید و از چه چیزهایی پرهیز کنید، برای تاثیر گذاری بر مشتریهای بالقوه ضروری است. این هفت استراتژی به شما کمک خواهد کرد:
۱.کوچک کنندهها
از بکار بردن کلماتی مانند، «فقط»، «دقیقا»، «صرفاً» یا کلمات دیگر که تأثیر عبارت شما را کم میکنند، بپرهیزید. به عنوان مثال: «من فقط میخواهم در مورد … » قدرت لازم را ندارد. در عوض گفتگو را با یک عبارت دقیق و قدرتمند شروع کنید: «این اطلاعات مهمی است، مشتریهای ما از خدمات ما استفاده میکنند تا این سه مشکل کلیدی، که احتمالاً شما هماکنون با آنها روبرو هستید را برطرف کنند».
۲. ولی …
یک جمله با این کلمه تمام گفتههای قبلی را بیاثر میکند.
۳. شاید، احتمالاً
این کلمات نشانگر ضعف هستند. به عنوان مثال، «شاید بتوانم به شما تخفیف دهم». مطمئن نبودن شما را القا میکند. به جای آن، توضیح دهید که چگونه میتوانید با هم مذاکره کنید. مثلاً، «اگر شما با ما یک قرارداد سه ساله ببندید من قیمت را برای شما کاهش خواهم داد» بسیار خوب است.
۴. پیشفرضها
کلمهی «اگر» فرض را بر آن میگذارد که نتیجه غیرقطعی خواهد بود، «وقتی» یک باور راسخ را نشان میدهد. «اگر شما مشتری ما شوید» بسیار ضعیفتر جملهی «وقتی شما مشتری ما شوید» است. عبارت دوم قطعی بودن رسیدن به نتیجه را القا میکند.
۵. استفاده از حسن تعبیر
مردم از کلمات طفرهای استفاده میکنند تا از واقعیت دور بمانند. اما، از آنجایی که حسنتعبیرها مبهم هستند، میتوانند باعث سوءتعبیرهای جدی شوند و فروش را خراب کنند، مگر بتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید. به عنوان مثال به خریداران نشان دهید که به رویکردی جدید نیاز دارند، میتوانید بپرسید: «منظور شما این است که از شرکتی که هماکنون از آن خرید میکنید، از هر لحاظ راضی هستید؟» این جمله این معنی را القا میکند که رقیب شما به جای اینکه با مشتری، تعاملی توأم با احترام داشته باشد- همان کاری که شما برای مشتری انجام خواهید داد- محصول را به آنها «فروخته است».
۶. چرا؟
پرسیدن این سؤال هوش و درک مشتری احتمالی را به چالش میکشد. پرسیدن این سؤال که «چرا علاقهمند نیستید که بتوانید زمان مشترییابی تیم فروشتان را ۴۰درصد کاهش دهید؟» میتواند حالتی تهاجمی داشته باشد. در عوض با احترام و با «چگونه» سؤال کنید.
۷. خواندن ذهن
هرگز فرض نکنید که میدانید در درون ذهن خریدارتان چه میگذرد.
اما پیش از این موارد، اولین جایی که باید تاثیر مثبت بگذارید، بر روی خودتان است. نحوهی مدیریت هفت نقطهی پرفشار مشترک، مستقیما بر توانایی فروش شما تاثیر خواهد گذاشت.
۱.جواب رد
۹۰ درصد از تعاملات فروش به نوعی شامل انواع جوابهای رد میشوند. آماده شدن برای مدیریت جوابهای رد برای موفقیت فروش شما حیاتی است. اینگونه فکر کنید: یا جواب مثبت میگیرید، یا جواب رد میگیرید و به سراغ مشتری بعدی میروید تا از او جواب بگیرید.
۲. انعطافپذیری
افراد انعطاف پدیر همواره مثبت و آرام میمانند و در مسیر درست میمانند.
۳. هدفها
مقصودهای مشخص و طرحهایی با جزیات برای دستیافتن به آنها، داشته باشید. اهداف شما باید: خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، واقعبینانه و دارای سررسید باشند. آیندهای را مجسم کنید که به آن اهداف رسیده باشید.
۴. اولویتها
برای استفاده بهینه و موثر از زمان خود اولویتهای خاصی قرار دهید. اولویتها اجازه میدهند که بر روی مهمترین کار متمرکز شوید. مهمترین کار شما فروش است.
۵. تعادل
برای اینکه در کار خود بهترین عملکرد را داشته باشید، برای استراحت وقت بگذارید و نفسی تازه کنید.
۶. طرز فکر
همواره مثبت باشید و از هر کسی که به نوعی باعث بهبود زندگی شما میشود قدردان باشید.
۷. گفتگوی درون
فکر هایی که در سر می پرورانید تاثیر عظیمی بر احساسی که از خود دارید میگذارند. یاد بگیرید که این گفتگوها را مدیریت کنید. افکار منفی را با واقعیتها مقایسه کنید.
کسب درآمد . فروش به مشتری . بازاریابی. تیپ شخصیتی.راز فروش بیشتر.فروش, کسب و کار. مشتری
آموزش جذب کاربر برای کسب درآمد
هر کسب و کاری نیاز به مشتری و خریدار دارد درباره سایت و اپلیکیشن هم بازدید و جذب کاربر یا ممبر بسیار مهم و حیاتی است . جذب کاربر یعنی افزایش بازدید و اقبال زیاد کاربران مساوی با رونق کسب و کار و افزایش کسب درآمد می باشد مثل زنجیره ای جذب کاربر و کسب درآمد به هم متصل هستند. کاربر از هر جایی بازدید نمی کند و یا عضو و همکاری نمی کند مگر اینکه با شیوه های خاص آنها را جذب کنیم . در اینجا قدم های مختلف و متنوع جذب کاربر خواهد آمد.
ده قدم برای یافتن فرمول موفق کسب کاربر
اگر بهتازگی اپلیکیشن جدیدی را به بازار معرفی کرده باشید، در بعضی مواقع ممکن است تجربهی زیادی در توسعهی یک استراتژی UA (کسب کاربر) نداشته باشید. این دقیقا همان مسالهای است که در Peak Labs اتفاق افتاد. این گروه، اپلیکیشن cognitive brain training (آموزش شناختی مغز (یک نوع بازی فکری) را در سال ۲۰۱۴ وارد بازار کرد و به همین دلیل آدام توروسکی (Adam Turowski) را استخدام کردند تا استراتژی شرکت را پایهگذاری کند. از زمانی که این اپلیکیشن وارد بازار شد، رشد قابلتوجهی را تجربه کرد و دو بار هم بهعنوان بهترین اپلیکیشن فروشگاه معرفی شد. در آخرین گردهمایی London Growth Summit, آدام در مورد ۱۰ مرحله صحبت کرد که هنگام توسعهی فرمول موفق UA در شرکت Peak از آنها استفاده کرده بود.
۱ـ تمامی کانالها را امتحان کنید
در ابتدا هیچکس نمیداند کدام کانال تبلیغاتی برای اپلیکیشن یا بازی موردنظر بهترین و مناسبترین است. بعضی با کانالهای اجتماعی و بعضی با بازاریابی به روش پرداخت در ازای جستجو، هماهنگی بیشتری دارند. آدام پیشنهاد میکند بیشترین کانالهایی را که میتوانید امتحان و از بودجهی کمی که دارید استفاده کنید، تا ببینید کدام کانال بیشترین دانلود را با کمترین هزینه برای شما امکانپذیر میسازد. فراموش نکنید که بهطور منظم این کانالها را مورد پایش و نظارت قرار دهید، تا بودجهی زیادی را صرف روشهای بیفایده نکنید. بعدازآنکه چند کانال را امتحان کردید، میتوانید معیاری برای عملکرد آنها تعیین کنید. با این کار متوجه میشوید که در مسیر خود در چه جایگاهی قرار دارید.
۲ـ LTV و CAC را فراموش نکنید
دومین مرحله، سازماندهی دادههایی است که در مرحلهی اول به دست آوردهاید تا بتوانید CAC (هزینهی کسب مشتری) و LTV (یا ارزش طول عمر کاربر) را تحلیل کنید. بعد از ارزیابی تکتک کانالها، بهتر میتوانید تعیین کنید که کدام کانالها در ازای بودجهی بازاریابی شما، بازدهی بهتری دارند و کدامیک ارزشمندترین کاربران را جذب میکنند. اگر محاسبات شما نشان میدهند که نمیتوانید کاربران را به شکل سودآوری جذب کنید، باید دست از هزینه کردن بردارید و در استراتژی کلی خود بازنگری کنید، بخشهای گوناگون قیف بازاریابی اپلیکیشن خود را بررسی کنید و ببینید کدامیک نیاز به بهبود دارند. همواره باید مبتنی بر داده عمل کنید، و این کار را باید در تمام طول چرخهی عمر اپلیکیشنتان مرتبا تکرار و بازنگری کنید.
۳ـ باید همهچیز را تست کنید
بعدازآنکه دادهها را به دست آورده و معین کردید که کدام کانالها عملکرد بهتری برای شما دارند، لازم است ابزارهای گوناگون بازاریابی را در بهترین کانالهایی که انتخاب کردهاید آزمایش کنید تا متوجه شوید موثرترین نسخههای گرافیک، پیامرسانی و محصول برای هر یک از گروههای هدف و مخاطبان شما کدام اند. لازم است این فرآیند در برنامهی هفتگی شما قرار بگیرد، چراکه بر اساس معیارهای هفتهی گذشته، گاهی باید تست خود را تغییر داده یا آزمایشهای قبلی را بهینه سازید. متغیرهای دیگری که باید آنها را تجزیهوتحلیل کنید عبارتاند از کشور، پلتفرم، جنسیت، سن، و خلاقیت. تمامی این متغیرها بر عملکرد بازاریابی برای اپلیکیشن شما تاثیر دارند.
۴ـ از شرکتهای متخصص نترسید
آدام توصیه میکند که از کمک یک شرکت متخصص در کسب مشتری استفاده کنید. شرکت Peak میخواست موارد بسیار زیادی را در سریعترین زمان ممکن آزمایش کند. به همین دلیل از یک تیم بزرگتر کمک گرفت. بدین ترتیب ایدههای بیشتری شکل گرفت و آنها توانستند فرمول فوقالعاده کسبوکار خود را بهسرعت پیدا کنند.
۵ـ ببینید موفقیت شما درگرو چه تغییراتی است
زمانی که شرکت Peak فرآیند خلاقیت را با دفعات بیشتری تکرار کرد، ورق برگشت و همهچیز تغییر کرد. آدام از امکانات بازیهای مختلف اپلیکیشن شرکت استفاده کرد تا متوجه شود مشتریان مختلف چه واکنشی به آن نشان میدهند. او میگوید: ممکن است شما یک بنر موفق داشته باشید، ولی بااینحال، باید همواره به دنبال بنرهای جدید هم باشید، چراکه باید بدانید بنر موفق بعدی شما چیست.
۶ـ به کانالهایی که کنار گذاشته بودید برگردید
بعدازآنکه بهترین فرمول را برای خلاقیت و پیامرسانی پیدا کردید، باید به مرحلهی اول برگردید و در میان کانالهای تبلیغاتی، بهترین را از نظر خلاقیت پیدا کنید. بعدازآنکه مشخص کردید در بهترین کانال منتخب شما، کدام روش کارآیی بیشتری دارد، میتوانید کانالهایی را که قبلا کنار گذاشته بودید با استفاده از فرمول موفقیتآمیز جدید خود بررسی کنید تا به مخاطبان دیگری دست پیدا کنید. در حال حاضر Peak روی این مرحله تمرکز دارد.
۷ـ محصول را فراموش نکنید
همچنان روی توسعهی محصول خود کار کنید تا بیشترین فرصت ممکن را برای دستیابی به مخاطبان و بازارهای مختلف فراهم کنید. چند ماه پیش، شرکت Peak با افزودن زبانهای جدید به اپلیکیشن خود، توانست بازار مخاطبان خود را متنوعتر کند. اگرچه عملکرد این اپلیکیشنها در فصل تابستان در برخی بازارها چشمگیر نبود، اما معرفی آن در کشور کره در ماه جولای، امکان دسترسی شرکت به بازار جدید و بزرگی را فراهم کرد که نرخ رشد بسیار خوبی هم داشت. همیشه باید به فکر فرصت بعدی رشد خود باشید.
۸ـ نبرد بیپایان برای افزایش نرخ تبدیل را آغاز کنید
همواره باید روشهای مختلف را برای افزایش نرخ تبدیل و LTV آزمایش کنید. آدام در این گفتگو توضیح داد که شرکت Peak در حال حاضر تستهای A/B متعددی را روی ابزارهای گوناگون بازاریابی انجام میدهد و توانسته است به تفاوتهای قابلتوجهی بین محصول رایگان و محصول غیررایگان دست پیدا کند و این آگاهی باعث شده نرخ تبدیل این شرکت تا ۵۰ درصد افزایش پیدا کند. او از بازاریابها میخواهد تا آنجا که میتوانند در آزمایشهایی که در مورد نرخ تبدیل و LTV انجام میدهند خلاقیت داشته باشند چراکه این دو، مهمترین عواملی هستند که موفقیت و رشد اپلیکیشنها را رقم میزنند.
۹ـ تمرکز داشته باشید
بهعنوان بازاریاب، هرروز با ایمیلهای متعددی از طرف آژانسهای تخصصی و شبکههای مختلف مواجه میشوید که میخواهند با شما همکاری کنند. امکان ندارد بتوانید با همه همکاری کنید و عملکرد متمرکزی داشته باشید. بنابراین آدام پیشنهاد میکند تعداد شرکایتان را به حداقل برسانید، مخصوصا اگر تیم کوچکی دارید. در غیر این صورت نمیتوانید هیچ کاری را درست انجام دهید.
۱۰ـ شبکهسازی کنید
در نهایت، رویدادهای بسیاری وجود دارند که افراد شرکتکننده در آنها این فرآیند را قبلا طی کردهاند. از این فرصتها استفاده کنید. باید با این افراد گفتگو کنید تا ببینید چه ابزارهایی را میپسندند و چه تجربهای از موفقیتشان دارند، ضمن اینکه باید از اشتباهات آنها هم درس بگیرید. این بهترین راه برای آموزش روشهای موفق در صنعت موردنظر شما است.
جذب ممبر. کسب درآمد. بازاریابی. جذب کاربر. شبکه سازی. کانال. کانال تبلیغی.کانال تلگرام. کسب کاربر.کسب و کار
مطالب مشابه جذب کاربر و ممبر :
بررسی رفتار کاربر برای کسب درآمد
راههای تبدیل کاربر به مشتری جهت کسب درآمد
راههای افزایش ممبر در کانال تلگرام
آموزش صحبت با اولین مشتریان در کسب و کار
کسب درآمد زمانی میسر است که کالا و خدمات شما دارای خریدار یا مشتری باشد لذا تولید کننده کالا و خدمات همیشه باید به دنبال بازخورد محصول خود و شناخت بازار هدف بوده تا با توسعه محصول ، توسعه مشتری را هم در زمینه های مختلف تجربه کند. کسب درآمد و افزایش ثروت و پول بازخورد شناخت نیازهای مشتری است . مشتری شناسی موجب هدایت و جذب بیشتر مشتری می شود به شرطی که ما شیوه ارتباط با خریدار را داشته باشیم . بازاریابی و صحبت با مشتری یک راهکار ارزشمند و کلیدی در کسب و کار و افزایش کسب درآمد و تولید سرمایه بیشتر می باشد.
پولدارشو:
تولید محصولات ارزشمند، نیازمند دریافت بازخوردهای ارزشمند است. اولین کسی که با او در این رابطه صحبت میکنید، تاثیر بسیار بسیار مهمی دارد. چند هفته قبل، من و شریکم بدون اینکه بقیه بدانند تست بتا را برای دومین محصول شرکت آغاز کردیم. اولین محصول ما یعنی Exist حدود یک سال بود که در مرحلهی بتای عمومی قرار داشت. ما اشتباهات زیادی مرتکب شده بودیم که خوشبختانه از آنها درس گرفتیم. اما حالا میدانیم باید چه کار کنیم. البته شکی نیست که این بار هم ممکن است اشتباهات دیگری مرتکب شویم.
در اینجا چند مورد از درسهایی که آموختهام را در اختیار شما قرار میدهم.
کاربران را با دقت انتخاب کنید
بزرگترین اشتباه ما در تست بتا این بود که کاربران درستی را انتخاب نکرده بودیم. ما تلاش میکردیم غرور شکننده خود را حفظ کنیم و برای همین فقط از افرادی دعوت کردیم که آنها را میشناختیم و امیدوار بودیم بازخورد صادقانه (اما مودبانه ای) از آنها دریافت کنیم و به کمک آن محصول خود را ارتقا دهیم. ما نمیخواستیم آنها قبل از بهره برداری از محصول، ناامیدمان کنند.
ولی واقعیتی که اتفاق افتاد، از این هم بدتر بود: ما جز سکوت، چیزی نشنیدیم. در نتیجه، بازخوردی را که نیاز داشتیم دریافت نکردیم، چراکه کاربران ما، افرادی نبودند که اهمیتی به این بازخوردها بدهند، بلکه افرادی بودند که فقط پنج دقیقه وقت آزاد داشتند و بنابراین تمایلی نداشتند برای ما توضیح دهند که انتظارشان از محصول ما چه بوده است.
آنها نیازی به محصول ما نداشتند و ما هیچ یک از مشکلات و دردهای آنها را برطرف نکرده بودیم. محصول ما ارزشی برای آنها نداشت و بنابراین استفاده زیادی از آن نکرده بودند. بیشتر آنها بعد از اولین بار، رفتند و در بهترین حالت، ماهی یکبار سری به ما میزدند.
بنابراین وقت خود را با کاربرانی که مخاطب خدمات شما نیستند تلف نکنید. چراکه هرگز نمیتوانید بازخورد مورد نیاز خود را از افرادی دریافت کنید که نیازی به شما ندارند.
راه درست این است:
کاربران را از بازار هدف خود انتخاب کنید. برای محصولات جدید، باید به دنبال کاربرانی باشید که مشکل موردنظر را احساس میکنند، نیاز را درک میکنند و تمایل دارند روی آن سرمایهگذاری کنند تا به ارزش موردنظر دست پیدا کنند.
همچنان که با گذشت زمان، پایههای کسبوکارتان را محکمتر میکنید، این کار سادهتر میشود.
حالا که روی محصول دوم کار میکنیم، روی همان نوع مشتریانی تمرکز کردهایم که در مورد Exist انتخاب کرده بودیم، بنابراین گروهی هدفمند از مردم را از قبل در اختیار داریم که میتوانیم از بین آنها افرادی را برای تست بتا انتخاب کنیم. وقتی با افرادی که از محصولتان استفاده میکنند ارتباط برقرار میکنید، احتمال اینکه آنها به دیگر پروژههای شما هم علاقهمند شوند بسیار زیاد است.
اگر محصولی که در نظر دارید اولین محصول شماست، مسلما کاربرانی ندارید و از این مزیت محروم هستید، اما میتوانید با استفاده از روشهای دیگر، مخاطبانی را جذب کنید.
ما بیش از شش ماه قبل، Exist را به بهره برداری عمومی رساندیم، و من مجموعه مطالبی را بهطور منظم روی وبلاگ قرار دادم که موضوع آنها اخبار و محصولات جدید در مورد تلفیق فناوری و ابعاد زندگی شخصی افراد بود. همچنانکه این مجموعه را هر هفته ادامه میدادم، آرشیوی از محتوای مربوط به بازار هدف ما تهیه شد و گروهی از مخاطبان جمع شدند که به این موضوعات علاقه داشتند.
یک فهرست انتظار از طریق ایمیل برای Exist تهیه کردیم تا اطلاعات به روز را در مورد روند پیشرفت خود برای مشتریان بالقوه ارسال کنیم. از طریق ارسال محتوای به روز و موضوعات جالبی که به آن علاقهمند بودند توانستیم با بیشتر مشتریان، حتی قبل از آنکه محصول ما را امتحان کنند، ارتباط برقرار کنیم.
در مراحل بعدی تست بتا، با نظرسنجی از افرادی که در لیست انتظار بودند، افرادی را که به محصول ما علاقه داشتند و ارزش آن را میدانستند مشخص کردیم. حال که به گذشته نگاه میکنیم، میبینیم که بهتر بود خیلی زودتر از اینها این روش را در پیش میگرفتیم.
درخواست برای بازخورد
هر چه سریعتر بازخورد دریافت کنید بهتر است. با این روش، ایدههای خوب ادامه پیدا میکنند و ایدههای بد متوقف میشوند. سوء تفاهم و عدم درک صحیح کاربران به ضرر شماست. چراکه متوجه نمیشوید کدام مسیر و جهت گیری برای محصول شما بهتر است، و چرا مشتریان میروند یا میمانند.
چارهی این مساله، بازخورد است. خیلی اوقات مردم، مخصوصا در اوایل کار، احساس میکنند که شما مزاحم آنها هستید. اما این مشکل هم، مثل همه مشکلات دیگر زندگی است و تا زمانی که سوال نکنید، متوجه آن نمیشوید. گذشته از این، مردم بیشتر از آنچه تصورش را بکنید در این نوع مواقع به کمک شما میآیند. اگر از مشتریان انتظار دارید که بدون اینکه بخواهید به شما بازخورد دهند، انتظارتان بیمورد است. این خود شما هستید که باید سر صحبت را با آنها باز کنید.
راه درست این است: بهطور مکرر و به روشهای مختلف، سوال کنید
یکی از بهترین راههایی که برای استخراج بازخوردهای مفید از مشتریان پیدا کردهام، صحبت کردن با مشتریان به شکل مستقیم (رو در رو یا از طریق اسکایپ) است.
زمانی که بهطور مستقیم با کاربری صحبت میکنید، میتوانید در جزئیات صحبت هایشان دقیق شوید و آنها را عمیقتر بررسی کنید، ضمن آنکه آنها گرم صحبت میشوند و ناگهان موضوعات جدیدی را پیش میکشند. این بهترین راه برای ایجاد تصویری همه جانبه در مورد ویژگیهای کاربر و تناسب محصول شما با زندگی اوست.
اما گاهی بازخوردی که مورد نیازتان است دریافت نمیکنید. برای مثال، زمانی که ما میخواستیم بدانیم کدام بخشهای محصولمان طرفداران بیشتری دارند، فرم نظرسنجی را از طریق ایمیل برای تمام کاربران خود ارسال کردیم. البته ایمیلها به اندازهی تماسهای تلفنی، شخصی نبودند، اما موفق شدیم اطلاعاتی را از اکثر کاربرانمان طی یک دورهی زمانی کوتاه به دست بیاوریم و دقیقا همان سوالاتی را مطرح کنیم که میخواستیم جوابشان را بدانیم.
گاهی شما فقط به یک رتبه بندی شفاف و کلی برای محصول یا خدمت خود نیاز دارید. در چنین مواردی، میتوانید یک پرسش ساده مطرح کنید، مثل: «آیا محصول ما را به دوستانتان توصیه میکنید؟» یا آنکه میتوانید از مشتریان خود بخواهید بعدازآنکه از محصول شما استفاده کردند و مشکلشان حل شد، به خدمات شما امتیاز بدهند.
روش درخواست بازخورد، بستگی به نوع بازخوردی دارد که به دنبالش هستید. در اوایل کارتان، هر بار فقط از یک روش برای دریافت بازخورد استفاده کنید. اگر مردم احساس کنند که دارند با سوالهای شما بمباران میشوند، باعث ناراحتی آنها و کاهش پاسخها خواهد شد. بنابراین، اگر در یک ماه مصاحبههایی را برگزار کردید، در همان ماه فرم نظرسنجی را با اطلاعات مشابه ارسال نکنید. بازخورد متمرکز و مستمر، مفیدترین اطلاعات را به دنبال خواهد داشت.
شنیدن صحبتهای چند نفر از مخاطبان که اظهار نظر میکنند
امان از همان چند نفری که اظهار نظر میکنند! وقتی برای گرفتن بازخورد تلاش میکنید، تعداد کمی بارخورد هم حکم طلای خالص را دارد. به همین دلیل ممکن است به راحتی در دام صحبتهای چند نفری که اظهار نظر میکنند گرفتار شوید. به این صورت که تعداد کمی از کاربران، از شما درخواست کنند که ویژگی خاصی را به محصول خود اضافه کنید، و ناگهان شما تصور کنید که همهی کاربران خواستار آن هستند، اما به شما نگفتهاند. برای همین تصمیم میگیرید آن را تولید و عرضه کنید.
حالت بدتر این است که ویژگی خاصی را در نظر نگرفته باشید اما شش یا هفت کاربر در یک روز خواستار آن باشند. آن موقع است که به این نتیجه میرسید که باید آن را تولید کنید، درحالیکه مخاطب کافی برای آن وجود ندارد. گاهی انسان به راحتی از روی احساس اضطرار یا بر اساس تقاضایی که واقعیت ندارد، به اصطلاح تیرش را پیش از زمان مناسب شلیک میکند. این مساله ممکن است برای همه پیش بیاید.
برای آنکه محصولاتی را تولید کنید که خواهان داشته باشد، اول باید ثابت کنید که کاربران واقعا خواستار آن هستند.
راه درست این است:
فرضیه را اثبات کنید
بهترین راه استفاده از بازخورد، ایجاد فرضیه درباره محصولی است که ممکن است اکثر کاربران خواستار آن باشند. به گفتهی Des Traynor: «بازخوردهایی را که دریافت میکنید بهمثابه فرضیه تلقی کنید و بهجای تکیه بر آن، درستیاش را بسنجید.»
سپس میتوانید برای توسعه مشتری تلاش بیشتری کنید و ببینید که فرضیه مصداق دارد یا نه. اگر متوجه شدید که اکثر کاربران نظر مشابهی دارند، میتوانید عمیقتر بررسی کنید و متوجه شوید که چرا آنها خواستار این ویژگی هستند و چگونه میتوانید مشکل آنها را حل کنید.
مطالب مشابه جذب مشتری :
بازاریابی تلویحی، نفوذ غیرمستقیم در اعماق ذهن مشتری جهت کسب درآمد
اهمیت جذب مشتری جدید در کسب درآمد
ستون های اصلی یک برنامه موفق تجربه مشتری (CX)
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی
راههای تبدیل کاربر به مشتری جهت کسب درآمد
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
تعداد کاربران تلفنهای هوشمند در سرتاسر جهان هرساله رو به افزایش است. همگام شدن با تغییرات مداوم فناوری برای کسبوکارهای کوچک آسان نیست. گوشیهای موبایلی جدیدی بهطور مرتب وارد بازار میشوند که هر کدام سیستمعامل خاص خود را دارند و به مجموعه ویژگیها و اپلیکیشنهای منحصربهفردی نیاز دارند. با در نظر گرفتن تمامی این تغییرات و شرایط غیرقطعی، استارتآپها چگونه میتوانند استراتژی بازاریابی موبایلی خود را ارتقا داده و بهینه سازند؟ پنج نکته زیر میتواند شما را در این زمینه یاری کند:
خود را برای بازاریابی موبایلی آماده کنید
پیش از آنکه حتی به سرمایهگذاری روی کمپین بازاریابی موبایلی خود فکر کنید، ضروری است مشخص کنید که آیا آمادگی رویارویی با کاربران موبایل را دارید یا خیر. اگر کسبوکار شما (یعنی وبسایت یا اپلیکیشنهای شما) تجربهی فوقالعادهای را برای کاربران موبایل رقم نمیزند، چه لزومی دارد که آنها را به سمت خودتان جذب کنید؟ اولین موضوعی که باید مشخص کنید این است که از فناوری موبایلی خود چه انتظاری دارید و سپس اهداف کمپین بازاریابی موبایلی جدید خود را تعیین کنید. این بدین معناست که اگر کاربران نتوانند در فروشگاه شما وبگردی کنند، خرید کنند یا همزمان با بررسی صفحات سایت شما از طریق موبایلشان، سوالات خود را مطرح کنند، کمپین بازاریابی موبایلی شما جز اتلاف وقت و هزینه، تاثیر دیگری نخواهد داشت.
وبسایتی طراحی کنید که موبایل فرندلی (دارای قابلیت استفاده در موبایل) باشد
وبگردانی که از گوشیهای موبایل استفاده میکنند انتظارات زیادی دارند. اگر یک مشتری بالقوه از سایت شما بازدید کنند و متوجه شود که سایت برای گوشی او بهینهسازی نشده، بهاحتمالزیاد از سایت شما خارج خواهد شد. وبسایت موبایلی شما باید بهگونهای طراحی شود که بتواند با تغییرات مداوم فناوری موبایل (شامل گوشیهای موبایل و تبلتها) همگام شود و همزمان، کل این فرایند را سریع و آسان انجام دهد. بدین معنا که شما باید ورود دادههای لازم را محدود کرده و به حداقل برسانید تا بتوانید زمان لود صفحه را سرعت ببخشید. استفاده از فرمهای ثبتنام برای دریافت پیامهای متنی برای برقراری ارتباط با بازدیدکنندگان روش بسیار موثری است.
از رسانههای اجتماعی موبایلی حداکثر استفاده را ببرید
وقتی صحبت از راهاندازی کمپین بازاریابی موبایل میشود، ارزش رسانههای اجتماعی را از یاد نبرید. این روزها اکثر کاربران فیسبوک از طریق گوشی موبایلشان از این شبکهی اجتماعی استفاده میکنند. آمار کاربران موبایلی فیسبوک نشان میدهد که از هر شش کاربر، بیش از یک نفر تنها از طریق گوشی موبایلش وارد فیسبوک میشود. اگر استراتژی بازاریابی موبایلی خود را با رسانههای اجتماعی تکمیل کنید، تاثیرگذاری آن را افزایش خواهید داد و مشتریان بیشتری را جذب خواهید کرد.
طراحی واکنشگرا داشته باشید
یکی از روندهای مداوم بازاریابی موبایلی، استفاده از طراحی واکنشگرا است. طراحی واکنشگرا در درجهی اول بدین معناست که سایت شما بتواند بهصورت اتوماتیک محتوا و چیدمان صفحه را بر اساس اندازهی صفحهی نمایش و نوع گوشی یا ابزار کاربر، تنظیم کند. وقتی صحبت از بهترین فعالیتها در زمینهی طراحی وب میشود، وجود طراحی واکنشگرا بسیار ضروری است و حتی میتواند در وقت بازاریابها صرفهجویی کند، چراکه امکان تطابق با تعداد بیشتری از مخاطبان را فراهم میسازد، بدون آنکه نیازی باشد سایت یا اپلیکیشن جداگانهای برای موبایل طراحی شود.
بازاریابی در گوشیها و ابزارهای جدید
باید تلاش کنید تا از ابزارهای متعدد و گوشیهای جدیدی که مردم در فصلهای مختلف خریداری میکنند نهایت استفاده را ببرید. سری به ثبتنامهای IOS یا Google Play بزنید تا به مالکان این ابزارها و گوشیهای جدید دسترسی پیدا کنید. بسیاری از برندهای باسابقه، پیامهایی را برای مالکان گوشیهای جدید ارسال میکنند و این روش برایشان کارآیی بسیاری دارد. میتوانید بازاریابی موبایلی خود را با همکاری آنها انجام دهید.
آخرین نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که تا آنجا که میتوانید استراتژی خود را آزمایش کنید. از ابزارها برای تجزیهوتحلیل استفاده کنید تا متوجه شوید تاثیرگذاری کمپین شما تا چه اندازه بوده است. کمپینی موفق است که بهطور مداوم بهروز شود.
مطالب مشابه استارت آپ :
معرفی برترین استارتآپ های کسب درآمد
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
استراتژی بازاریابی برای کسب درآمد
هر کسی که اقدام به راه اندازی کسب و کار می کند و به دنبال این است که افزایش کسب درآمد داشته باشد باید یک برنامه بلندمدت یا استراتژی بازاریابی داشته باشد. اگرچه عده ای معتقدند داشتن برنامه بلندمدت بازاریابی یک کار اضافه بوده و هزینه و انرژی زیادی را تحمیل می کند و فروش و کسب درآمد را مختل می کند ولی در بررسی بازار روشن می شود که کاملا منطقی است در کسب درآمد استراتژی ترسیم شود. در واقع لازم نیست تا ما امکانات وسیع فراهم کنید همین اندازه که با وسیله و یا پیام رسانی هدف و پیام خود را به مشتری برسانیم موجب افزایش درامد خواهد شد ، لازم نیست برای ایجاد یک استراتژی موثر میلیونها دلار خرج یا یک گروه بزرگ گرد هم جمع کنید.
۱. اهدافتان را تعیین کنید
پیش از آغاز پروژهای، اهدافام را تثبیت میکنم. این اهداف را «شرایط رضایت»مینامم؛ به عنوان مثال، فهرست ثبتشدهای از تمام انتظاراتام که برای رساندن پروژه به سوی موفقیت باید برآورده شوند. دهها سال است که انتظاراتام از یک پروژهی موفق از این قرار است: پول در آوردن، یاد گرفتن چیزهای جدید، و لذت بردن از کاری که انجاماش میدهم.
برای مثال، یک کسب و کار را اداره میکنم که چندین برند را تحت لوای یک برند دارد. هر ماه یک جلسهی عملیاتی با هر برند ترتیب میدهم، که در آن اعضای گروه و خودم میتوانیم میزان دستیابی به شرایط و انتظارات بالا را ارزیابی کنیم. اگر در این ماه قرار است ۱۰۰۰ دلار برای تبلیغات رسانههای اجتماعی در پادکست هزینه کنیم، میخواهم دلایل این تصمیم را بدانم. اگر پاسخ منطقی برایاش نداشته باشند، این بودجه را قطع میکنیم. اگر پاسخشان این باشد که مثلا «صرف ۱۰۰۰ دلار برای تبلیغاتی که بتواند نظر کارآفرینان نیویورکی را جلب کند، کمکمان میکند پیاممان را از حد بالقوهاش فراتر ببریم و مخاطبان بیشتری جذب کنیم، » آن را تایید خواهم کرد.
فرقی نمیکند در حال ایجاد یک طرح بازاریابی ، مذاکره با یک مشتری، یا شروع یک پروژهی جدید باشید؛ پیش از همهی اینها، باید کارها را با تشریح «شرایط رضایت» آغاز کنید و این شرایط باید به تایید همهی افراد برسد. این کار کمک میکند پروژهها در مسیر درست هدایت شوند، و همچنین رسیدن به حد انتظارات را تضمین، و اجرای تدابیر را تسهیل میکند.
چند پرسش کلی که پیش از ایجاد یک استراتژی بازاریابی جدید باید از خود بپرسید، از قرار زیر هستند:
- مخاطب هدف من کیست؟
- میخواهم به چه نتایج خاصی دست یابم؟ برای مثال، ۱۰۰۰ نفر به دنبالکنندگان توییتر شرکت اضافه کنم یا درآمد را تا ۲۰ درصد افزایش دهم.
- استراتژی من برای رسیدن به این نتایج چیست؟
اگر میخواهید دنبالکنندگان رسانه های اجتماعی تان زیاد شوند، ابزارهای مختلفی برای این کار وجود دارند؛ ابزارهایی از قبیل برنامهی توسعهی مخاطبان، وبگاه OneQube یا برنامهی حمایت اجتماعی از برندها، وSmync که برای دست یافتن به مخاطبین هدف کاربرد دارند. در آغاز باید تصمیم بگیرید آیا میخواهید برای رسانه های اجتماعی و تبلیغات هزینه کنید، یا میخواهید خودتان محتوی ایجاد کنید. استراتژی بازاریابی مشخص کمک میکند تمرکزتان را در کار حفظ کنید، مخارجتان را مشخص کنید، و به اهدافتان برسید.
۲. ایجاد و ثبت استراتژی
وقتی فهرستی را از ”شرایط رضایت” به صورت شفاف تهیه کردید، نوبت به مراحلی میرسد که باید برای تحقق اهدافتان آنها را طی کنید. تهیهی یک طرح مشخص و شفاف کمک میکند از سوءتفاهمّها جلوگیری و همهی افراد گروه را در یک مسیر هدایت کنید. این طرح را ثبت و مکتوب کنید و در اختیار همهی افراد قرار دهید؛ به این ترتیب کارمندان از نقشها و انتظاراتی که از آنها میرود، آگاه میشوند. این کار ساده و معمولی به نظر میرسد، ولی در پایان واقعا در صرفهجویی در وقت و پول بسیار تاثیرگذار است.
۳. رفتار شخصی با هر مشتری
اکنون که هدف، و طرح و برنامهی رسیدن با آن را در اختیار دارید، نوبتِ انتخاب روش انجام کار است. آیا میخواهید مشتریان وفاداری بهدست بیاورید و آنها را نگه دارید، و همچنین دنبالکنندگانتان را نیز درگیر برندتان کنید؟ در این صورت باید به این نکته توجه کنید که دیگر بازاریابی شخصیسازیشده و نفر-به-نفر یک گزینهی اختیاری نیست، بلکه یک ضرورت است.
راههای آسان و مختلفی وجود دارند که میتوانید از طریق آنها کسب و کار تان را کمی شخصیتر کنید. برای مثال، من مشتری وفادار استیکفروشی محلهمان هستم. هر وقت به آنجا میروم، مسئول آنجا من را با نام صدا میزند و پیشخدمت نیز با پیشغذای مورد علاقهام به استقبالام میآید. ولی اگر مالک رستوران نیستید، برای شخصیسازی رفتارتان با مشتری راههای مختلفی وجود دارد. مثلا مالک یک فروشگاه میتواند تخفیفات مخصوصی برای خریداران وفادارش در نظر بگیرد، یا یک شرکت خطوط هوایی میتواند به مسافرانی که پروازشان دچار تاخیر شده است از طریق رسانههای اجتماعی پیشنهادهای سرگرمکننده ارائه دهد. اتخاذ رفتار شخصی با هر مشتری باعث میشود مشتریان احساس صمیمیت و نزدیکی بیشتری با شرکتتان پیدا کند، و در نتیجه آنها در رسانه های اجتماعی و گفتار از شما تبلیغ میکنند.
۴. به خاطر بسپارید: محتوی (همچنان) حرف اول را میزند
این مطلب را در گذشته چندین بار بیان کردم، و همچنان بر آن تاکید دارم: صرفنظر از نوع صنعت یا کسب و کار ، پیشرفت کیفیت محتوی باید تبدیل به یک قانون و قاعده شود، نه اینکه همچنان برخی آن را یک کار عجیبوغریب بپندارند. بعضی وقتها بازاریابی محتوی، نوبنیادها (استارتآپ) را به ترس وا میدارد؛ ممکن است دلایل این ترس به این خاطر باشد که انجام این کار در خودِ شرکت، بسیار وقتگیر خواهد بود؛ و از طرفی نیز درخواست انجام این از خارج از شرکت، ممکن است ماهانه ۲، ۰۰۰ تا ۲۰، ۰۰۰ دلار هزینه داشته باشد. لازم است به طور کامل از تواناییهای اعضای گروهتان آگاه باشید، و بدانید چه وقت به استخدام یک کارشناس نیاز دارید. بر اساس این مطلب، بهتر است گروهی را گرد خود جمع کنید که تجربه و توانایی طراحیهای گرافیکی را داشته باشند. به این ترتیب میتوانید محتوی را در داخل شرکت تولید کنید. اگر به یک مسئول تبلیغات نیاز دارید، حتما آن را استخدام کنید.
در صورت امکان، از استراتژی بازاریابی استفاده کنید که باعث صرفهجویی در وقت شود. اگر منابع کافی ندارید، سعی بیهوده نکنید و همه چیز را ابتدا درست کنید. در یکی از پادکستهایام با نام همهچیز در کسبوکار با جفری هِیزلِت، با معاون جذب مشتری در شرکت کانستنت کانتکت، که یک شرکت بازاریابی برخط (آنلاین) است، در مورد بهترین راههایی بحث و گفتوگو کردیم که از طریق آنها، کسبوکارهای کوچک میتوانند محتوای با کیفیت تولید کنند. وقتی این کار به درستی انجام شود، میتواند حاوی پژوهشهای منحصربهفردی، بسیار کاربردی و موثر، و برای مخاطبانتان باارزش باشد. ولی به طور کلی، بازاریابی محتوای باکیفیت، یک کار وقتگیر است. هر چند، برخی استراتژیها وجود دارند که میتوانند سرعت این فرآیند را افزایش دهند و در زمان صرفهجویی کنند؛ استراتژیهایی از قبیل محول کردن مسئولیت نگارش یا پژوهش به اعضای شایستهی گروه، قرار دادن ستونهایی که همیشه مجموعهای از اطلاعات تخصصی را از منابع دیگر به اشتراک بگذارند، و ایجاد محتوای جدید که محتوی کنونی را تایید یا اصلاح کند. برای مثال، من هر هفته قطعههای ویدئویی در پادکستام قرار میدهم. از آنجا که مصاحبهها را از قبل ضبط کردهام، این قطعههای ویدئویی نیازی به مطلب طولانی یا پژوهشهای اضافی ندارند.
این نمونهای عالی از یک کار هوشمندانه است که دشواری خاصی نیز در بر ندارد؛ تدبیری که باید همراه همهی تلاشهایتان در خصوص بازاریابی به کار ببندید.
مطالب مشابه بازاریابی و کسب درآمد:
بازاریابی اینترنتی : بازاریابی در شبکه های اجتماعی
بازاریابی اینترنتی: کسب درآمد با بازاریابی حضوری
بازاریابی اینترنتی : کسب درآمد با ایمیل مارکتینگ
بازاریابی اینترنتی: کسب درآمد از سایت پزشکی
بازاریابی اینترنتی: تاثیر سئو در کسب درآمد از اینترنت
آموزش کسب درآمد و بازاریابی اینترنتی برای رستوران
آموزش بازاریابی اینترنتی : کسب درآمد با بازاریابی چریکی
آموزش بازاریابی اینترنتی : بازاریابی دهان به دهان در کسب آمد از اینترنت
آموزش بازاریابی اینترنتی : ابزار بازاریابی و کسب درآمد از اینترنت
آموزش بازاریابی اینترنتی: ویژگی سایت کسب درآمد
آموزش بازاریابی و کسب و کار اینترنتی، شروع درآمد از کجا؟
ارتباط هزینه تبلیغات و کسب درآمد از اینترنت
دابسمش فرصتی برای کسب درآمد و بازاریابی
بازاریابی اینترنتی: بازاریابی و کسب درآمد از شبکه های اجتماعی
همیشه از اهمیت بازاریابی اینترنتی در شبکه های اجتماعی و اینکه این شبکه های اجتماعی اعم از تلگرام، فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و... بازار کسب و کار را متحول کردند، در مقالات مختلف گفتم. شاید در اوایل از کسب درآمد یک دختر هجده ساله که ماهیانه 600 هزار تومان کسب درآمد می کرد تعجب می کردم ولی الان با شنیدن درآمد دهها میلیونی مدیران تلگرام و یا کسب درآمد میلیونی از پیچ های شبکه های اجتماعی اصلا تعجب نمی کنم . دلیل عدم تعجب من تغییر نگاه به بازاریابی و کسب درآمد در شبکه های اجتماعی هست و اینکه شبکه های اجتماعی تنها مرکز سرگرمی و محل گفتگوی بی هدف کاربران نیست بلکه در سیستم کسب و کار اینترنتی وارد شده و نشان دهنده قدرت بسیار بالا و ظرفیتی ویژه شبکه های اجتماعی در بازاریابی اینترنتی می باشد.
چند نکته که بهتر است بدانیم!
- دکمه به اشتراک گذاری در سایت: از برنامهنویس وبسایت خود بخواهید در پایان همه محتواهای وب سایت شما گزینههای به اشتراکگذاری را پیشبینی کند طوری که کاربر بتواند در صورت علاقه به مقاله مربوطه آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارد.
- روشهای جذب کاربران: سعی کنید مطالبی که برای کاربران خود پست می کنید که حاوی اطلاعات مفیدی باشد شما می توانید این کار را از طریق مقاله های جالب و یا ویدئو های جذاب انجام دهید(به بازاریابی ویروسی توجه کنید). اگر شما محتوای تازه و مرتبط را در صفحه خود قرار دهید، مطمئنا کاربران برای دیدن مطالب و پست های جالب تر به صفحه شما باز می گردند. برای کاربران صفحه خود سوال هایی مطرح کنید که باعث تفکر آنها شود ،البته باید توجه داشته باشید که سوال هایی که در نظر دارید خیلی عمیق نباشد، بطوری که طرفداران احساس کنند که جواب دادن به سوال شما بسیار سخت است. این یک تکنیک ساده در بازاریابی اینترنتی است، فقط کافیست سوال خود را بپرسید و منتظر پاسخ باشید. با استفاده از این تکنیک می توانید کاربران را به فعالیت، کامنت گذاشتن و لایک کردن تحریک کنید.
- امضاء وب سایت: معمولا آدرس وب سایت خود را در قسمتی از عکس بنویسید. و یا در پایان پست خود برای اطلاعات بیشتر کاربر را به سمت وب سایت هدایت کنید.
- انتخاب شبکه: هیچ شرکتی قادر نیست که از همه شبکههای مطرح شده، تعداد مخاطبین و مشتریان خود را افزایش دهد بنابراین بهتر است در ابتدا بر روی مکانهایی تمرکز کنید که با احتمال بیشتری مشتریان و مخاطبین بالقوه شما در آنجا دور هم گرد می آیند. برای اینکار بعد از مدت کوتاهی فعالیت آمار ورودی های وب سایت در آنالیتیکس، بررسی پاسخ ها و دیدگاههای مخاطبان و موارد مشابه را بررسی کنید.
- زمان فعالیت: زمان پست گذاری یکی از عامل های بسیار مهم در سوشیال مارکتینگ است. باید بدانید که چه ساعاتی از روز و چه روزهایی در هفته، کاربران دوست دارند با چه نوع محتوایی مواجه شوند و از چه مطالبی استفاده کنند. بله، همین نکات ریز در بازاریابی اینترنتی است که می تواند کسب و کار شما را رونق ببخشد و شما را به سمت موفقیت سوق دهد. به عنوان مثال پس از ساعت ناهار، اکثر افراد به دنبال پست های سرگرم کننده و خنده دار هستند تا ساعاتی را به استراحت بپردازند و از مشغله های کاری به دور باشند. به عنوان مثال اگر در این ساعات، مقاله ای بگذارید حتی اگر بسیار مفید باشد مورد استقبال قرار نخواهد گرفت. زیرا در آن بازه زمانی کاربران نیازمند استراحت و سرگرمی هستند و جذب مقاله های علمی شما نمی شوند. به طور کلی به شخصه ساعت ۱۹ الی ۲۳ را بهترین زمان برای اشتراک گذاری مطالب می دانم.
دو سوال مهم قبل از بازاریابی در شبکه های اجتماعی باید از خود بپرسید:
با کی کار داریم؟
پاسخ به این سؤال تا حد بسیار زیادی به بازاریابی اینترنتی شما کمک میکند تا مشخص کنید که کدامیک از شبکههای اجتماعی متناسب با نوع کسبوکار شما بوده و باید بر روی آن حضورداشته باشید،
چه انتظاری داریم؟
همچنان که میدانید کاربران شبکههای اجتماعی تنها بهمنظور ارتباط با دوستان خود در این شبکهها حضور دارند و خیلی کمتر دنبال شرکتها و برندها و تعامل با آنها یا محتوا آنها هستند؛ بنابراین باید دقیقاً مشخص کنید که از آنها چه انتظاری نسبت به این فعالیت دارید؟ در مرحله بعد باید مشخص کنید که چگونه آنها باید این انتظار را برآورده کنند و چرا چنین انتظاری از آنها دارید؟
قوانین بازاریابی در شبکه های اجتماعی:
۱- مشتاق باشید!
وقتی برای کسبوکار خودتان اشتیاق نشان دهید، مشتریان به حامیان شما تبدیل میشوند. اگر هدفتان جبران چیزی برای مشتریان و جامعه است، آن را از طریق رسانههای اجتماعی اعلام کنید. بدین ترتیب کسبوکار شما برنده میشود.
۲- شما هم خیر برسانید
معامله به مثل را فراموش نکنید یعنی اگر میخواهید دیگران محتوای منتشرشده توسط شمارا به اشتراک بگذارند و راجع به کسبوکار شما صحبت کنند، همین کار را باید برایشان انجام دهید.
۳- از اصل موضوع دور نشوید
همیشه هم ایده های جانبی برای یک کسب و کار مفید نیستند پس این توصیه را جدی بگیری که پیشروی و تمرکز بر مهارت، هوشمندانه تر از تلاش ناموفق برای همهکاره و هیچکاره بودن است.
۴- مهره های کلیدی در بازاریابی اینترنی را شناسایی کنید
همواره در جستجوی تاثیرگذاران آنلاینی باشید که احتمال دارد به تجارت شما ، علاقمند باشند. برای ایجاد رابطه با آنها، زمان بگذارید، آنها اطلاعات ارائه شده را با دنبال کننده گان خودشان به اشتراک میگذارند. این اتفاق، شما و تجارتتان را در معرض تعداد زیادی مشتری جدید و موثر قرار می دهد.
مطالب مشابه بازاریابی و کسب درآمد:
بازاریابی اینترنتی: کسب درآمد با بازاریابی حضوری
بازاریابی اینترنتی : کسب درآمد با ایمیل مارکتینگ
بازاریابی اینترنتی: کسب درآمد از سایت پزشکی
بازاریابی اینترنتی: تاثیر سئو در کسب درآمد از اینترنت
آموزش کسب درآمد و بازاریابی اینترنتی برای رستوران
آموزش بازاریابی اینترنتی : کسب درآمد با بازاریابی چریکی
آموزش بازاریابی اینترنتی : بازاریابی دهان به دهان در کسب آمد از اینترنت
آموزش بازاریابی اینترنتی : ابزار بازاریابی و کسب درآمد از اینترنت
آموزش بازاریابی اینترنتی: ویژگی سایت کسب درآمد
آموزش بازاریابی و کسب و کار اینترنتی، شروع درآمد از کجا؟
ارتباط هزینه تبلیغات و کسب درآمد از اینترنت
دابسمش فرصتی برای کسب درآمد و بازاریابی
شیوه های جدید بازاریابی و کسب درآمد اینترنتی
کسب درآمد و بازاریابی با استیکر تلگرام
آموزش بازاریابی اینترنتی : کسب درآمد با بازاریابی چریکی
بین شیوه کسب درآمد از اینترنت و بازاریابی با کلمه چریک چه ارتباطی دارد ؟ واقعا بازاریابی اینترنتی هم می تواند چریکی باشد ؟ اصلا چه ارتباطی بین کسب و کار در خانه و جامعه با چریک وجود دارد؟ قبل از از هر چیز بپویم: حتما شما هم کلمه چریک یا پاتیزان را شنیدید و یا حداقل شیوه جنگ این گروه را شنیده اید اولین شیوه جنگ چریکی یا پاتیزانی را حکومت متقدر اشکانی یا پارتیان ایران در جهان پایه ریزی کردند و به این دلیل پارتیزانی می گویند که از نام قوم پارت (اشکانی) گرفته شده است اشکانیان از جنگ با دشمنان از شیوه جنگهای نامنظم استفاده می کردند و بارها امپراطوران روم را شکست دادند و چند نفر از آنها را کشتند. این شیوه جنگ در جهان به نام آنها معروف شد و به اروپا و جهان راه یافت و چریکهای یا پارتیزانهای بلگراد و پاتیزانهای کوبا از اینها الهام گرفتند.شیوه چریکی یا پارتیزانی، در کسب درآمد از اینترنت و یا کسب و کار خانگی و یا تجاری هم وارد شد و مانند شیوه جنگی خود یک فروشنده و کاسب عمل می کند همانطور که چریک نمی تواند با نیروی قوی مجهز مبارزه کند و دست به جنگ نامنظم می زند بازاریاب و فروشنده ای که توان و قدرت بزرگ ندارد برای بقا خود دست به بازاریابی چریکی می زند با این مقدمه وارد بحث کسب درامد از طریق بازاریابی چریکی و شیوه عمل آن می شوم و کار را با شرح یک حکایت و داستان شروع می کنم:
شخصی یک مغازه کوچک کتاب فروشی داشت و مغازه وی در بین دو کتاب فروشی بزرگ و معتبر قرار داشت، یک روز صبح صاحب کتاب فروشی هنگام مراجعه به محل کار خود متوجه تابلو تبلیغاتی بزرگ مغازه سمت راستی با عنوان “جشنواره فروش فوق العاده با ۵۰ درصد تخفیف” شد. این تابلو بسیار جلب توجه میکرد و مخاطبان بسیاری را نیز جذب می کرد. صبح روز بعد مغازه سمت چپی نیز تابلویی با عنوان “حراج استثنایی با ۶۰ درصد تخفیف” نصب نمود!! و کتاب فروشی این شخص در میان این دو مغازه بیش از پیش بی دفاع و کوچک بنظر میرسید. به نظر شما مالک این کتاب فروشی کوچک در این جنگ نا عادلانه چه کاری میتوانست انجام دهد؟
از آنجایی که صاحب این کتاب فروشی بازاریاب چریکی بلد بود، تابلویی خلاقانه و متفاوت طراحی کرد و در سردر مغازه نصب نمود،رو این تابلو نوشته شده بود “در ورودی اصلی”!
شاید این داستان کوتاه بهترین تعریف از بازاریابی چریکی یا پارتیزانی باشد ؛ در ویکی پدیا تعریف بازاریابی پارتیزانی را اینگونه می خوانیم:
تعریف بازاریابی چریکی
“بازاریابی چریکی یا پارتیزانی (Guerilla Marketing) روشی نامنظم و نامتعارف در انجام فعالیتهای تبلیغی بر مبنای یک بودجه بسیار کم است. چنین تبلیغاتی گاه به گونهای طرح میشود که مخاطب حتی از وجود آنها بی اطلاع است و شاید بتوان گفت این نوع بازاریابی از انواع بازاریابی پنهان یا بازاریابی مبتنی بر هیاهو است. در واقع بازاریابی پارتیزانی نوعی بازاریابی نامنظم برای کسب حداکثر نتایج با بکارگیری حداقل منابع است و متضمن ابتکار و نوآوری، شکستن قوانین و جستجوی راهکارهای بدیل برای روشهای بازاریابی سنتی است.
بازاریابی پارتیزانی را جی کنراد لوینسون در سال ۱۹۸۴ در کتابی با عنوان بازاریابی پارتیزانی تشریح کرد که در آن کارآفرینان و کسب و کارهای کوچک را هدف خود قرار داد. از آن پس لوینسون ۲۰ کتاب دیگر در این باره نوشت و در آن همچنان کسب و کارهای کوچکی را که دارای منابع و بودجه بسیار اندک نسبت به کسب و کارهای بزرگتر بودند، مورد توجه قرار داد و از مزیت تاکتیکهای بازاریابی پارتیزانی برای اینگونه شرکتها نوشت. پرسش وی بسیار ساده بود: چگونه یک مؤسسه کوچک با بودجه بسیار اندک میتواند با شرکتهای بزرگتر رقابت کند؟”
قاعده بازی
هنگامیکه پولندارید، ولی به یک رسانه، برای جلب نظر مخاطب نیاز دارید بهترین راه حل شما استفاده از روش ها و تکنیک های بازاریابی چریکی است؛در حقیقت بازاریابی چریکی تبلیغاتی بسیار هوشمندانه با حداقل منابع مالی و حداکثر کارائی و عملکرد را ارائه می نماید. از جمله اصولی که بازاریابی مدرن پارتیزانی را متفاوت می نماید اساس آن است. بازاریابی چریکی بر اساس اصول روانشناسی، تاکید بر منافع به جای فروش و بهره برداری بیشتر از تکنولوژی ها در بازاریابی می باشد. اما این روش قوانین و چارچوبی برای خود دارد که حتما باید قبل از اجرا از آن با خبر باشید:
- اولویت در این روش به جای صرف هزینه های بالای تبلیغاتی تمرکز بر زمان ؛ انرژی و از همه مهمتر خلاقیت است.
- نیمی از توان و انرژی در این روش بر روی مشتریان قدیمی تمرکز دارد. تبدیل خریدار به مشتری وفادار بزرگترین هدف در بازاریابی چریکی است.
- یک چریکی حرفه ایی به خوبی میداند که برای موفقیت باید از ترکیبی از سلاحهای سنتی و مدرن بازاریابی استفاده نماید و استفاده از تک ابزارها در بازاریابی منجر به شکست خواهد شد.
- بازاریابی چریکی نسبت به انواع دیگر تکنیک های بازاریابی از ریسک بسیار بالاتری برخوردار است. پس اگر شما آدم محافظه کاری هستید بهتر است سراغ این روش نروید.
قدم به قدم تا طراحی و اجرای یک برنامه بازاریابی چریکی موفق
تفاوت های بسیاری میان بازاریابی چریکی و سنتی وجود دارد؛ یکی از این تفاوت ها در حساسیت بالای نتیجه است به بیان ساده تر شاید در بدترین حالت شما از بازاریابی سنتی نتیجه ایی نگیرید اما در نقطه مقابل در بازاریابی چریکی علاوه بر عدم نتیجه حتی احتمال وقوع فاجعه نیز وجود دارد. به همین دلیل قبل از هر اقدامی به حالت های گوناگونی که در انتهای کار احتمال دارد شکل گیرد فکر کنید. سعی کنید تیتر داستانی که از اقدام شما در بین مشتریان به وجود آمده است را پیش بینی کنید. حال سناریوهای متعدد آن را پیگیری نمایید. با این کار نتایج و سمت سوی بعد از پیادهسازی بازاریابی چریکی مشخص وممکن است از بروز یک فاجعه پیش گیری شود. برای پیش بینی نتیجه نهایی می توانید در شبکههای اجتماعی، فقط در بین دوستان خود، بخشی از طرح خود را برای دریافت نظرات اولیه سایرین نیز به اشتراک بگذارید یا اینکه طرح مورد نظر خود را با یک متخصص روابط عمومی در میان بگذارید تا در مورد بازخوردهای احتمالی آن اطمینان حاصل نمایید. بعد از این کار ۳ گام اصلی زیر را در دستور کار قرار دهید:
۱- ایده خلاقانه ایی برای انتقال پیام تبلیغاتی خود پیدا کنید و همانطور که قبلا هم گفته شد مطمئن شوید که همه مخاطبان برداشت درستی از ایده شما خواهند داشت.
۲- یک رسانه اصلی برای انتشار ایده خود پیدا کنید؛ این رسانه باید ۲ ویژگی اصلی داشته باشد: اولاً از اعتبار کافی در بین مخاطبان برخوردار باشد و دوماً از پتانسیل بالایی برای انتقال پیام شما از رسانه مبدا به سایر رسانه ها وجود داشته باشد.
۳- کلیه نتایج و رویدادها را در حین انجام طرح بازاریابی خود ثبت نمایید و به صورت کیفی و کمی نتایج را تحلیل نمایید. این آنالیز هم برای بهبود طرح فعلی و هم برای طراحی کمپین های بعدی قطعا ارزشمند خواهد بود.
نکاتی که یک چریکی باید بداند
۱- هرگز این نکته را فراموش نکنید که؛ بازاریابی چریکی در مورد شما نیست بلکه در مورد مشتریان مخصوصا مشتریان قدیمی شما است.
۲- باید بودجه مشخصی برای کارهای بازاریابی اختصاص دهید؛ برای شروع میتوانید درصدی از درآمد ناخالص خود را به بودجه بازاریابی تخصیص دهید.
۳- از بیماری “نزدیک بینی” در طراح بازاریابی خود جدا پرهیز کنید؛ بسیاری از مدیران یا بازاریابان بیش از آنچه که در واقعیت وجود دارد به محصول یا طرح بازاریابی خود ایمان دارند. این در حالی است که بازار اصلا با تصورات و پیش بینی آنها همسو نیست. پس کمی واقع بین باشید.
۴- پیاده سازی برنامه های بازاریابی چریکی از طریق فضای وب با ایجاد و تعریف رویدادهای اینترنتی در شبکه های اجتماعی به خوبی قابل انجام است به شرطی که کاربر خود را در این طرح ذی نفع بداند.
۴- آخرین نکته که در مورد همه روش های بازاریابی باید یاد آوری کنیم این است که به خودتان بگویید که هیچکس در خارج از کمپانی شما، قصد نجات شمارا ندارد!!! پس فقط این شما هستید که مسئول رشد کسبوکارتان خواهید بود. حتی اگر کوچک و ناقص باشد اما “اقدام” عامل اصلی موفقیت برنامه بازاریابی است. پس مقاله خواندن بس است! لطفا بلند شوید…
مطالب مشابه بازاریابی و کسب درآمد:
آموزش بازاریابی اینترنتی : بازاریابی دهان به دهان در کسب آمد از اینترنت
آموزش بازاریابی اینترنتی : ابزار بازاریابی و کسب درآمد از اینترنت
آموزش بازاریابی اینترنتی: ویژگی سایت کسب درآمد
آموزش بازاریابی و کسب و کار اینترنتی، شروع درآمد از کجا؟
ارتباط هزینه تبلیغات و کسب درآمد از اینترنت
دابسمش فرصتی برای کسب درآمد و بازاریابی
شیوه های جدید بازاریابی و کسب درآمد اینترنتی
کسب درآمد و بازاریابی با استیکر تلگرام
دابسمش فرصتی برای کسب درآمد و بازاریابی
همه ما از کارایی بالای شبکه های اجتماعی در رونق کسب و کار اینترنتی و درآمد تجارت الکترونیک خبر داریم و حتی شبکه های اجتماعی متحول کننده بازار کسب و کار در اینترنت محسوب می شوند . یکی از موارد جالب در شبکه های اجتماعی داب اسمش (دابسمش) است دابسمش ها در شبکه های اجتماعی به دلایل زیادی از جمله جذاب و جنبه سرگرمی کننده ، ظنز و... بازدید های بالایی دارد و می توان از این راه هم به کسب درآمد در اینترنت پرداخت وقتی دابسمشی می سازیم که بازدید بالا دارد چرا از این در جهت کسب پول و درآمد استفاده نکنیم؟ در اینجا قصد دارم تا ضمن تعریف دابسمش و تاریخچه آن، به چگونگی تاثیر آن در بازار کسب و کار و کسب درآمد در اینترنت و شبکه های اجتماعی بپردازم:
سطل آب یخ دیروز و عکس های سلفی تا داب اسمش های امروز پدیده هایی هستند که هر سال یا هر چند سال یکبار به یک رفتار مورد توجه اجتماعی بدل می شوند و این فرصتی است تا کسب و کارها در کنار برنامه های از قبل پیش بینی شده خود نیم نگاهی هم به این پدیده ها داشته باشند. این به معنای تمرکز و سرمایه گذاری پایدار روی این پدیده های زودگذر نیست. اما این فرصت ها را از دست ندهید.
بررسی این پدیده به معنای تعریف جامعی از بازاریابی فرصت نیست, چرا که بازاریابی فرصت یک شاخه بسیار عمیق تری نسبت به مقاله پیش رو است اما موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد فرصت ها در استفاه از پدیده های اجتماعی است, آنچه که به موج سواری معروف است!
dubsmash چیست؟
dubsmash نام اپلیکیشن و برنامه ایی است برای گوشی های اپل و اندرویدی که توسط چند جوان خلاق آلمانی نوشته شده است و کاربران با استفاده از آن می توانند تصویر خود را بر روی صدای دیگران بگذارند. برای نمونه می توانید دیالوگی را از یک فیلم, کارتون یا بخشی از یک آهنگ را انتخاب کنید و به اصلاح روی آن لب بزنید. این فرآیند را با صدای شخصیت های معروف و غیرمعروف هم می توان انجام داد. البته برخی از این صداها قبلا توسط دیگر کاربران آپلود شده و شما می توانید از این صداها استفاده کنید ولی اگر خواستید از صدای کسی استفاده کنید که در آرشیو موجود نیست می توانید خودتان فایل صوتی را آپلود کنید. در نهایت با اين اپليكيشن پرطرفدار ميتوان يك ويديو با حداقل ١٠ ثانيه و حداكثر يك دقيقه زمان براي صدايي ساخت كه از قبل آماده است و در واقع دوبلوري را برعكس انجام داد با همین ایده ساده و با شعار «راه بامزهاي براي ارتباط برقرار كردن» تا ژانويه ٢٠١٥ بيش از ٥٠ ميليون بار در ١٩٢ كشور جهان دانلود شد. آماري كه در ١٠ ماه پس از آن و به مدد ٢٥ ميليون نفر ديگر اكنون به بیش از ۸۰ ميليون بار دانلود رسيده است.
موج سواری در بازاریابی فرصت
ورود اين برنامه به ايران و آميخته شدنش با چاشني طنازي ذاتي ايرانيها باعث محبوبيت بيشترش شد تا آنجا كه بخشي از سرگرمي اين روزهاي جوانان ساختن «ويديو تصوير» از لب زدن جاي صداي شخصيتهاي معروف يا صداي افراد عادي است كه پيش از اين ويديوهايشان به دليل بامزه و خاص بودن در اينترنت دست به دست شده است و اشتراك اين شاهكار با دوستانشان در صفحههاي مجازي است. جواد خياباني، شخصيتهاي عروسكي كلاه قرمزي، مسابقه ثانيهها و ويديوهايي با عنوان سوتي مصاحبه افراد با صدا و سيما پرطرفدارترين صداهايي است كه در ايران برايشان «داب اسمش» محبوب شده است. يكي از «داب اسمش»هايي كه چندي پيش به صورت رسمي از تلويزيون هم پخش شد لب زدن بينندگان برنامه ماه عسل روي موسيقي اين برنامه و به جاي خواننده آن يعني مرتضي پاشايي بود.
این پدیده جدید در فضای مجازی برای کسب و کارهای هوشمند می تواند بهترین سوژه کمپین های فصلی باشد. تجربه رفتار مردم ایران در قبال پدیده ها نشان داده که در این گونه رویدادها به خوبی مشارکت می کنند. باید گفت اساسا مردم ایران علاقه زیادی به ارسال عکس و فیلم برای مسابقات گوناگون دارند. اما برندهای هوشیار از اپیدمی ها به نفع خود به خوبی استفاده می کنند. البته این موج سواری فقط مخصوص ما ایرانی ها نیست و برندهای معتبر خارجی نیز چنین می کند.تا اینجا مهمترین برندی که توانسته از این موج جدید داب اسمشی به خوبی استفاده کند آپ یا همان آسان پرداخت است. “آپ ایکس وان” مژده ایی بود برای بردن یک خودرو bmw که در آگهی تکرار می کرد. اما این برند با هوشمندی از این نشانه های علاقه مندی استفاده کرده و حالا کنترل این موج را بدست رفته است. وقتی سری به پیج آسان پرداخت می زنید می بینید خبری از مسابقه سلفی نیست و حالا مردم برای این پیج کلیپ های خود را که از موسیقی آگهی تلویزیونی این برند استفاده شده ارسال می کنند.
کجا؟؟ هنوز حرفم تمام نشده است!
حالا تا ما از کمپین های داب اسمشی گفتیم سریع تدارک یک موج سواری را برای کسب و کار خود عجولانه پیش بینی نکنید؛ کمی هوشیار باشید. به جزییات و شاخص های تفاوت بیشتر بها دهید. کسب و کارها و برندهای هوشمند مهترین پیامی که برای مخاطب دارند زنده بودن و پویایی برند است. برای نشان دادن اینکه یک برند زنده و پویا است گاهی نیاز به صرف هزینه زیاد نیست. گاهی احیای یک برند با این چنین خلاقیت هایی اتفاق می افتد. این مقاله کوتاه یک بهانه بود برای معرفی ظرفیت های جدید تبلیغاتی؛ فراموش نکنید نفوذ شبکه های اجتماعی در زندگی مردم انکار ناپذیر است و فکر کردن به آن در حوزه کسب و کار اجتناب ناپذیر خواهد بود.
مطلب مشابه کسب درآمد در شبکه های اجتماعی:
نکات کلیدی کسب و کار در شبکه های اجتماعی
شیوه های جدید بازاریابی و کسب درآمد اینترنتی
کسب درآمد و بازاریابی هر روز در حال تحول و دگرگونی است و با توجه به شرایط بازار و سلیقه مشتریان متحول می شود. افرادی که از طریق بازاریابی اقدام به فروش و کسب درآمد می کنند حتما باید با این شیوه های نوین آشنا باشند و با استفاده کاربردی از انها به کسب درآمد بیشتر بپردازند . یقینا درک درست از نیاز بازار و خواسته مشتری و یا بررسی شرایط حاکم بر فروش به یک بازاریاب فرصت بهتری برای فروش بیشتر و در نتیجه درآمد بالاتر می دهد. کسب و کاری موفق است که منطبق بر شیوه های نوین بازاریابی و جذب بیشتر مشتری باشد در اینها قصد داریم تا ده شیوه مهم و تاثیر گذار در بازاریابی را که از سال 2015 در کسب و کار اینترنتی مورد توجه قرار گیرد و اتفاقا بازدهی بالایی داشته را معرفی کنیم این ده قاعده و اصول به درآمد بیشتر بازاریابان کمک خواهد کرد:
سوال اول این است که : چگونه باید بازاریاب ها خود را برای سال های آینده آماده کننیم؟
در ایام پایان سال قرار داریم وبزودی لیست برترین های سال اعلام خواهد شد. در این زمان پیش بینی ها وپیش گویی ها بازار داغی دارد و بازاریاب ها برای سال آینده برنامه یزی می کنند و مصمم هستند که در سال پیش رو در کارشان تحولی ایجاد نمایند. اگر به نظر شما سال گذشته سالی پر از شگفتی بوده، منتظر باشید تا ببینید که درسال جدید چه چیزی پیش رو خواهیم داشت.
بازاریابی اینترنتی و روش های جدید
این 10 روش جدید بازاریابی اینترنتی موارد زیر می باشد :
1.ویدئوهایی با محتوای نو و بکر
2. ویدئوهایی با داستان فوق العاده ومنحصر به فرد
3. بازاریابی که در آن مشتری ها از طریق smart phones به وب سایت ها دسترسی پیدا می کنند
4. بازاریابی همزمان (بازاریابی که به روز و بر طبق حوادث جاری صورت می گیرد)
5. بازاریابی که کاملا خصوصی وشخصی سازی شده (نیاز تمام مشتری ها در نظر گرفته می شود)
6. مثبت بودن
7. بازایابی بصری
8. عوامل تاثیر گذار بصری مانند YouTube
9. تبلیغات(Omnichannel)
10.استفاده از”memes” در بازاریابی
1.ویدئوهایی با محتوای نو و بکر
1. ویدئوهای شرکت هایGopro,redBull,Chipotle,Samsung,Dove از نظر میزان بازدیدکننده دوباره در صدر قرارداشتند. شرکت های هم تراز با آنها نیز، فقط تماشاچی بودند. همچنین ویدئوهای جدیدی مانند موزیک ویدئوی شکیرا که با همکاری شرکت Activia و در حمایت از برنامه جهانی غذا و برنامه بهبود تغذیه در مدارس تهیه شده و ویدئوهایی که برای فعالیت های خیریه شرکت Ups تهیه شده اند، توجه تماشاگران را بسیار به خود جلب کرده اند. این ویدئوها داستان و روایت خوبی داشتند. ویدئوی (la la la) در مراسم پایانی جام جهانی برزیل در یک هفته بیش از یک میلیون بازدید کننده داشته است. با توجه به این که کاربران از ویدئوهایی که چنین محتواهای نو تازه ای دارند، استقبال می کنند احتمالا در سال 2017 بیشتر شاهد ویدئوهایی این چنینی خواهیم بود.
بازاریابی فروش
2. ویدئوهایی با داستان فوق العاده ومنحصر به فرد
امروزه بازاریاب ها بیش از گذشته بر رویnative ads هزینه می کنند و پیش بینی می شود که 4.3 میلیارد دلار برای چنین ساختار تبلیغاتی در سال 2015 هزینه شود. در عین حال شاهد این هستیم که روی owned content سرمایه گذاری های بیشتری صورت می گیرد. فقط در سال جاری مایکروسافت چندین Brand story داشته است. اپل مجموعه ای پر بار از ویدئوهای نو و بکر را ساخته است و هر دو شرکت Net-a-Porter وAirbnb وب سایت خودشان را به شکل مجله طراحی کرده اند. شاید native ads در حال افزایش یافتن باشد، اما برندها دلیل محبوبیت خودشان را owned content می دانند.
Native ads یک نوع روش تبلیغاتی است که در آن ساختار و عملکرد پیام تبلیغاتی مطابق وهماهنگ با بقیه وب سایت یا پلتفرم می باشد.
Owned content یعنی محتوایی که مخصوص و منحصر به یک برند تجاری می باشد.
3. بازاریابی که در آن مشتری ها از طریق smart phones به وب سایت ها دسترسی پیدا می کنند
دیدن این که این روش از بازار یابی در لیست 10 روش برتر قرار نگیرد، بسیار سخت است. بیشتر تحلیلگران معتقدند که برند های تجاری طی چند ماه آینده مجبور خواهند بود که در مورد این روش بازاریابی بیشتر فکر کنند و آن را ارتقا دهند تا این که بتوانند پاسخگوی این نیاز باشند (به دلیل استفاده روز افزون از تلفن های همراه هوشمند).
کتی استرامبرگ معاون رئیس بخش بازاریابی “وب ترندز” با این نظر موافق است و می گوید ” اکنون بازاریاب ها مجبورند راهی پیدا کنند تا برای کاربرانی که مشغله زیادی دارند و در حین فعالیت هایشان از میان یک صفحه 3 اینچی تبلیغات آن ها را مشاهده می کنند، تبلیغات شان کوتاه و مختصر و قابل فهم باشد.” او همچنین می افزاید ” بهترین روش ها هنوز در حال ایجاد وشکل گیری هستند بنابراین در این برهه از زمان فرصت آن وجود دارد تا مشخص کنیم کدام روش موثر واقع می شود وکدام روش نمی شود.
4. بازاریابی همزمان (بازاریابی که به روز و بر طبق حوادث جاری صورت می گیرد)
از زمانی که عکس سلفی “الن دی گنرز” در شب اسکار رکورد تازه ای در تویتر بر جای گذاشت، بازاریاب ها به این فکر افتادند که به روش بازاریابی همزمان طور دیگری نگاه کنند. چند ماه بعد ویدئویی درباره reactvertising توجه همه ما را به این مسئله جلب کرد که فورا به حوادث و وقایع فرهنگی در جامعه مان عکس العمل نشان داده وآن ها را در تبلیغات مان بگنجانیم. اما قبلا برند های معروف از هر واقعه مهمی از جام جهانی گرفته تا حوادث مهم دیگر برای تبلیغات شان استفاده کرده اند که البته با موفقیت بسیاری نیز همراه بوده است.
reactvertising پیامی است که بازاریاب ها در پاسخ به حوادث جاری در جامعه در تبلیغات شان می گنجانند تا بدین وسیله افراد بیشتری را مخاطب تبلیغات خود قرار دهند.
با وجود این که از این روش ها زیاد استفاده شده، در پی این باشید که بیشتر از Right this minute و live- tweeting استفاده کنید، همانطور که بازاریاب ها در تلاش اند که در موقعیت های مناسب از این روش استفاده کنند.
5. بازاریابی که کاملا خصوصی وشخصی سازی شده (نیاز تمام مشتری ها در نظر گرفته می شود)
این روش در تمام ابعاد بازاریابی دیجیتال رخنه کرده است، اما در سال آینده این نوع تبلیغات از الگوریتم بیشتری استفاده خواهد کرد. تکنیک های Retargeting و همچنین تعیین موقعیت های جغرافیایی برای نمایش تبلیغات تان (location targeting) می توانند مورد استفاده قرار بگیرند تا تمام نیازهای مشتریان پیش بینی شده و پاسخ داده شود.
6. مثبت بودن
در ابتدا شرکت Jet Blue و Zappos مسابقه تلویزیونی به نام Happiest Travel Day را آغاز نمودند که به مسافران جوایزی داده می شد، سپس شرکت هواپیمایی WestJet سال گذشته ویدئویی با عنوان معجزه کریسمس تهیه کرد که روحیه بخشندگی را در افراد ایجاد ی کرد. هر چه محققان درباره این موضوع که چه عاملی باعث انتشار سریع این ویدئوها می شود، بیشتر بررسی کردند بیشتر به این نکته پی بردند که محتوای احساسی و مثبت بودن این ویدئوها باعث این امر می شود. موفقیت قطعی ویدئوهای مثبت و امیدوار کننده، مخصوصا ویدئوهایی که به برندها این امکان را می دهد تا سپاس و قدردانی مشتری هایشان را به نمایش بگذارند، از برندهای مشابه بیشتر خواهد بود.
7. بازایابی بصری
هر چند که در سال 2014 این روش مورد توجه بوده است اما در سال آتی برندهای بیشتری خواهان استفاده از این روش می شوند. سایت هایی مانند Tumblr, Vine, YouTube و شرکت های نرم افزاری مانند Printerest , Instagram نقش بیشتری را در بازاریابی محتوایی یا content marketing برعهده خواهند داشت. همچنین اینفوگرافیک ها و اطلاعاتی که برای فهم بهتر به صورت گرافیکی و بصری نمایش داده می شوند، بخش های جداگانه ای در وب سایت ها خواهند داشت. رستوران های زنجیره ای Taco Bell تنها برندی نخواهند بود که برای معرفی خودشان emoji درخواست می کنند. بازاریاب هایی که فعالیت بین شرکتی دارند ارزش این رسانه های اجتماعی بصری را درک خواهند کرد و راه شرکت GE رادنبال خواهند نمود.
8. عوامل تاثیر گذار بصری مانند YouTube
فرهنگ بصری ما در حال تغییر است و بدون شک در سال 2015 این تغییر شتاب بیشتری خواهد گرفت (به عبارت دیگر ما بیشتر بصری هستیم و مایلیم که ببینیم تا بشنویم). بر طبق اعلام سایت Forbes سال 2015 سال تاثیر بصری خواهد بود. در حالی که قوانین حاکم بر محتواهایی که کاربران تهیه می کنند مانند(وبلاگ ها و ویدئوها) و همچنین تهیه کنندگان محتواهای تخصصی در YouTubeو Instagram این قدرت و نفوذ را در اختیارخود دارند. برندها بسیار مشتاق هستند که با YouTube همکاری داشته باشند و یاد بگیرند که خودشان محتواهای بصری بهتری تهیه نمایند به طوری که اخیرا چندین برند تجاری در دوره های آموزشی youTube شرکت کرده اند تا بتوانند با تغییرات بصری دنیای امروز همگام باشند. چنین جریاناتی برای مشارکت برندها دریچه های نویی را می گشاید و دسترسی مستقیم به بازار تجارت و تبلیغات Millennial را برای آنها فراهم می سازد.
9. تبلیغات(Omnichannel) که درآن کاربر می تواند از طریق یک وسیله و یا کانال ارتباطی دریافت اطلاعات را شروع کند سپس از طریق وسیله ارتباطی دیگری کار خود را ادامه دهد تا به تصمیم نهایی خرید از یک برند برسد.
شما از زمان خرده فروشی های آنلاین با این اصطلاح آشنا هستید اما داشتن نگرش omnichannel همان اندازه که در طراحی وب اهمیت دارد در بازاریابی نیز از اهمیت برخوردار است. کاربران انتظار دارند وقتی از چند وسیله و کانال استفاده می کنند با یک ساختار واحد و یکپارچه روبرو شوند و تبلیغاتی که به این خواسته کاربران پاسخ درستی ندهد با شکست روبرو خواهند شد. از جمله روش هایی که بازاریاب ها استفاده خواهند کرد بازاریابی” شخصی سازی شده” می باشد به طوری که کاربران محتواهای مرتبط با نیازهای شخصی خودشان را ببینند و همچنین برند ها بتوانند هزینه های تبلیغاتی شان را بهینه سازی نمایند.
10.استفاده از”memes” در بازاریابی
Memes از جمله بخش های ثابت شبکه های اجتماعی می باشند. اماویدئوهای امسال “Bendgate, Break The Internet” به برندها خاطر نشان می کنند که چه وقت استفاده از memes در بازاریابی موثر واقع می شود. “memes” تصاویر و ویدئوها و حتی تکیه کلام ها و شعارهایی هستند که حالت نمایشی وتقلیدی دارند و برای انتقال یک مفهوم و یا ایده به کار می روند.
همانطور که بالا گفتم، تلگرام به عنوان مهمترین شبکه اجتماعی حال حاضر ایران بهترین منبع جهت کسب درآمد و تبلیغ هست و شما میتونید از این پتانسیل جهت کسب درآمد استفاده کنید، اما کسب درآمد و بازاریابی از طریق استیکر تلگرام چگونه هست؟ چه جوری میشه با استیکر تلگرام تبلیغ کرد و از اون کسب درآمد کرد.
همانطور که میدونید خیلی از افراد در واکنش به نوشته ها و مطالبی که در گروه های تلگرام رد و بدل میشه سعی میکنند که کار خودشون رو راحت کنند، و از طریق استیکر به پیام هاشون جواب بدهند، حتما خیلی از شما ها استیکرهای زیادی رو تو تلگرام خودتون ذخیره کردین و مطمئنا شما هم از این استیکر ها استفاده کردین، مثلا از یک مطلب خوشتون میاد و شما جهت لایک مطلب از استیکرهای مرتبط با لایک مطلب استفاده میکنید و یا از مطلبی ناراحت میشید و شما از استیکر های مرتبط با عصبانیت استفاده میکنید.
اما میشه از این استیکرها در جهت کسب درآمد و یا بازاریابی هم استفاده کرد، به عنوان مثال شما یک فروشگاه اینترنتی بزرگ اسباب بازی فروشی دارین و میخواهید محصولات خودتون رو به مردم معرفی کنید، شما میتونید با استفاده از همین استیکر نسبت به بازاریابی محصول خودتون بهره ببرید.
برای بهتر فهمیدن موضوع من به مثالم رو روشنتر بیان میکنم، همانطور که گفتم شما صاحب فروشگاه اینترنتی اسباب بازی فروشی هستین و فرض کنیم یکی از اسباب بازی های شما یکی از شخصیت های عروسکی معروف تلویزیونی هست، شما از عروسک و عروسکهای موجود در فروشگاه عکس تهیه میکنید و اون رو به صورت یک پکیج استیکر تبدیل میکنید و بعد آدرس اینترنتی فروشگاه خودتون رو در به پکیج اضافه کنید و یا رو یکی یا چند عروسک درج کنید، به اینصورت آدرس فروشگاه اینترنتی شما به در فضای مجازی پخش میشه و افرادی که دوس دارند محصول شما رو داشته باشند به فروشگاه شما سر میزنند.
البته مثال در اینخصوص زیاد هست، من میخام یک مثال دیگه رو در اینخصوص بیان کنم، اگر شما صاحب یک رستوران با غذاهای خوشمزه هستیتد، شما میتونید از همه غذاهای خودتون عکس تهیه کرده و با تبدیل عکسها به استیکر و قرار دادن آدرس رستوران در پکیج استیکر نسبت به معرفی رستوران و بازاریابی از طریق استیکر تلگرام اقدام کنید و به این شیوه کسب درآمد داشته باشید.
اما به روش دیگه ای هم میشه کسب درآمد از طریق استیکر تلگرام داشت، شما میتونید استیکرهای رایگان تولید کنید و اون رو در فضای تلگرام پخش کنید، به عنوان مثال استیکر اسم تلگرام که طرفداران زیادی داره، و بعد در پایان آیدی تلگرام خودتون به همراه شماره همراهتون رو در پکیج وارد کنید و به دیگران پیشنهاد کنید که در صورتی که دوست دارن استیکر اسمشون رو سفارش بدند به آیدی تلگرام شما پیام بدند، و شما با دریافت مبلغی اینکار رو براشون انجام بدین.
البته شاید بشه گفت به روشهای دیگه ای هم میشه از استیکر تلگرام کسب درآمد کرد، در همین انتخابات ریاست جمهوری و شورای اسلامی شهر و روستا ها، خیلی از افراد سعی کردند تا از تلگرام جهت تبلیغ کاندید مورد نظر خودشون استفاده کنند و با قرار دادن استیکر کاندید بهترین استفاده رو بردند، و در این راه افرادی که در خصوص ساخت استیکر مهارت داشتند موفق شدند کسب درآمد از تلگرام داشته باشند.
توجه به این نکته ضروری است که ساخت استیکر جذاب و پرطرفدار زیاد کاری نداره، شما به یک روش خیلی ساده با استفاده از ربات استیکر ساز فارسی تلگرام می توانید انواع و اقسام استیکر بسازید و کسب درآمد کنید.